عبوراصلاح‌طلبان از روحانی رویای مخالفان است

به گزارش یزدی نیوز۵۸ساله است. او از جمله اصلاح‌طلبانی است که به اصلاحات، در عرصه نظر و عمل، باوری عمیق دارد. «فیض‌ا… عرب سرخی» آن‌قدر واقع‌بین است که صراحتا از اشتباهات و انتقادات سخن بگوید اما آن‌قدر هم به اصلاحات معتقد است که اصل را بر اتحاد می‌گذارد و بر آن تاکید می‌کند.

به گزارش روز نو، از او درباره تجربه هشت سال دولت اصلاحات پرسیدیم و او در پاسخ به«آرمان» می گوید: دولت اصلاحات را باید با خاطرات خوش کودکی که هیچ گاه باز نخواهد گشت، مقایسه کرد. هرچند او نیز مانند دیگر مردان اصلاحات به آینده امیدوار است. از او از برجام و مخالفان دولت سوال کردیم و از برنامه اصلاحات برای انتخابات ۹۶ پرسیدیم. گفت‌وگوی «آرمان» با «فیض‌ا… عرب سرخی» در یکی از صبح‌های داغ تابستانی تهران و در دفتر کار او انجام شد. گفت‌وگویی مفصل که مشروح آن را در ادامه خواهید خواند:
 
این روزها، یک سال از دستیابی به برجام می‌گذرد. با این وجود توقع می‌رفت که بعد از اجرایی شدن برجام، رونق اقتصادی به کشور بازگردد که تا امروز، در دو حوزه رکود و بیکاری، شاهد دستاورد چشمگیری نبوده‌ایم. شما فضای عمومی جامعه را یک سال پس از توافق اولیه برجام چطور ارزیابی می‌کنید؟
 
برجام سندی است که بین ایران و شش قدرت جهانی امضا شده است. در این سند، الزاماتی وجود دارد و البته در بعضی زمینه‌ها مسکوت مانده است. دلیل مسکوت ماندن این است که مذاکره‌کنندگان تنها در موارد معینی اختیار مذاکره داشته‌اند؛ بنابراین ما امروز نمی‌توانیم بگوییم که چرا برجام در این زمینه‌ها مسکوت است یا چرا تاثیری ندارد. من فکر می‌کنم در زمینه‌هایی که قرار بوده اتفاقاتی رخ دهد، این اتفاقات صورت گرفته است. مابقی انتظارات، تابعی از شرایط عمومی کشور است. اینکه کشور بخواهد با دنیا چه ارتباطی داشته باشد، بحث دیگری است. به عنوان نمونه در شرایط فعلی، ما و عربستان در موضع تخاصم قرار گرفته‌ایم. به هر حال این وضعیت، بر روابط بین‌المللی ما اثر دارد و روابط ما با کشورهای اسلامی را کاملا تحت تاثیر قرار داده است. حال فرض کنید که برجام هم امضا شده باشد. آیا برجام می‌تواند بر حسنه شدن روابط بین ایران و عربستان تاثیر داشته باشد؟ خیر!
 
اما یکی از عواملی که موجب تیرگی بیشتر روابط ایران و عربستان شده، دقیقا همین توافق ایران و قدرت‌های غربی است!
 
این بحث مفصلی است اما قصد من این است که بگویم اینکه کجا وضع ما بد است را نمی‌توانیم از برجام سوال کنیم. ما باید ببینیم در برجام چه چیزی پیش‌بینی شده است. در برجام پیش‌بینی شده که تحریم‌های مربوط به هسته‌ای باید لغو شود. حال باید دید که این تحریم‌ها لغو شده یا نه. ممکن است کشوری با ایران مراودات بیشتر یا کمتری داشته باشد. جدای این است که آیا می‌توانیم با برجام این مساله را حل کنیم یا اینکه این موضوع تابعی از نحوه تعامل ما با این کشورهاست؟ این مساله‌ای است که باید کاملا روشن شود. مشکل ما و آمریکا تنها برجام نیست. قبل از اینکه تحریم‌های اقتصادی مربوط به هسته‌ای علیه ایران وضع شود هم روابط اقتصادی خیلی خوبی نداشتیم. محدودیت‌های اقتصادی در روابط با آمریکا پیش از این تحریم‌ها هم وجود داشته است. اینکه ما از آمریکا خرید کنیم یا نکنیم، تابعی از برجام نیست اما مهم این است که برجام، موانعی را که در این میان وجود داشت را برداشته است. در شورای امنیت و شورای حکام قطعنامه‌هایی علیه ما وجود داشته که به موجب برجام، این قطعنامه‌ها لغو شده و ممنوعیت و محدودیت‌های فروش نفت ما برداشته‌ شده است. حالا ما در اوپک بر سر قیمت و حجم تولید با کشورهای عضو مشکلاتی داریم؛ اما برجام نمی‌تواند این مشکلات را حل کند. در عین حال، ما امروز موفق شدیم به میزان فروش خود قبل از تحریم‌های هسته‌ای بازگردیم. بخش‌های قابل‌توجهی از مطالبات خود را از کشورها گرفته‌ایم. تعدادی از کشورها و بانک‌ها با ما قراردادهای همکاری امضا کرده‌اند. چیزی که برجام فراهم کرده آن است که همکاری این کشورها و بانک‌ها با ایران، منع قانونی ندارد؛ اما اگر بنگاهی نخواست با ایران همکاری کند، برجام او را مجبور به همکاری نمی‌کند.
 
از صحبت‌های شما این طور برداشت کردم که به نحوی در باب برجام و ثمرات آن اغراق شده و تصوری در اذهان عمومی به وجود آمده که حقیقت ندارد و توقع بیجایی از برجام است!
 
دقت کنید که وقتی در مسیری مانعی وجود دارد، نمی‌توانید وجود آن مانع را کتمان کنید. حتما و حتما برای اینکه بتوانیم ارتباطات خود را با دنیا توسعه دهیم، نیاز به امضای برجام داشتیم؛ اما برجام به تنهایی نمی‌تواند تمامی این مشکلات را حل کند. برجام تنها امکان مراودات با کشورها و بنگاه‌های خارجی را برای ما فراهم می‌کند اما الزاما آنها را به ما تحویل نمی‌دهد. نقش برجام این است که ممنوعیت‌ها را برای این مراودات حذف کرده است. اگر کسی گفته که اگر برجام امضا شود، به صورت خودکار همه مشکلات کشور حل می‌شود، اشتباه گفته است. بخش مهمی از گرفتاری‌های ما ناشی از نحوه تصمیم‌گیری‌ها در کشور است. اگر سیاست‌های اقتصادی ما اصلاح نشود، مشکلات ما حل نخواهد شد. ارتباطی هم با برجام ندارد؛ بنابراین اگر ما فکر کنیم که محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها، همه مشکلات کشور است، اشتباه کردیم. اگر هم فکر کنیم که بدون برجام و بدون برداشتن تحریم‌ها می‌توانیم مسیر را به راحتی طی کنیم، باز هم اشتباه کردیم؛ بنابراین، هم به برجام نیاز داریم و هم برجام همه مشکلات را حل نمی‌کند.
 
چرا دولت درباره این موضوعات با مردم صحبت نمی‌کند؟ در حالی که می‌بینیم مخالفان از همه ظرفیت‌های خود برای تخریب برجام استفاده می‌کنند اما دولت واکنش صریحی به این تخریب‌ها ندارد و در مقابل تخریب برجام، ثمرات آن برای کشور را دقیق تشریح نمی‌کند.
 
دوره‌هایی بود که راجع به هر چیزی که صحبت می‌کردید، آن را اقدام علیه امنیت ملی تلقی می‌کردند. من کاری ندارم که آن مساله درست یا نادرست است. نفس گفتن به عنوان یک اظهارنظر هدف است؛ اما امروز ظاهرا برخی به راحتی می‌توانند درباره مهم‌ترین مسائل کشور دروغ بگویند. آن هم بدون اینکه کسی جلوی آنها را بگیرد! من معتقدم که مردم، اعم از سیاسی و غیرسیاسی می‌توانند اظهارنظر کنند. آزادی جزئی از مطالبه ملت ما در یک‌صد سال اخیر است؛ بنابراین من نمی‌خواهم با این سخن خود، خدشه‌ای در اصل آزادی بیان وارد کنم؛ اما منظور من سیاست‌های یک بام و دو هواست. اینکه امروز می‌بینید مخالفان هیچ محدودیتی برای حرف زدن ندارند و تندترین حرف‌ها را مطرح می‌کنند و کسی هم با آنها برخورد نمی‌کند، ناشی از سیاست‌های دوگانه است. این همان چیزی است که ما در دنیا از آن شکوه می‌کنیم؛ اما می‌دانیم که دولت در زمینه اطلاع‌رسانی، انعکاس فعالیت‌هایی که انجام داده، رفع ابهاماتی که برای مردم به وجود آمده یا توضیح دلایل مشکلاتی که وجود دارد و در کوتاه‌مدت هم امکان رفع آنها نیست، مشی قوی و مستحکمی ندارد. افراد مختلفی درباره ضعف تیم اطلاع‌رسانی دولت صحبت کرده‌اند و این یک مشکل جدی است اما در کنار این، توجه داشته باشیم که در کشور ما مهم‌ترین رسانه، رادیو و تلویزیون است و اگر کسی نخواهد با رسانه‌های خارجی صحبت کند، رسانه‌های داخلی ممکن است حرف او را منعکس کنند یا نکنند! حتی اگر این فرد رئیس‌جمهور و منتخب مردم باشد! کما اینکه شاهد هستیم که صداوسیما دقیقا همین مسیر را می‌رود؛ بنابراین من معتقدم که بخشی از ضعف اطلاع‌رسانی دولت به خودش مربوط است که تیم توانایی ندارد و بخشی نیز به رسانه ملی مربوط است که وظیفه دارد اطلاع‌رسانی کند و این کار را خوب انجام نمی‌ دهد. این در حالی است که نظرات مخالفان دولت را به خوبی پوشش می‌دهد اما نظرات موافقان دولت و برجام را، حتی در سطح وزیر خارجه، آن‌طور که باید و شاید منعکس نمی‌کند.
 
به ضعف اطلاع‌رسانی دولت اشاره کردید. فکر می‌کنید که دولت در نخستین قدم برای جبران این ضعف چه کاری باید انجام دهد که هم اسباب شفاف‌سازی باشد و هم حملات مخالفان را دفع کند؟
 
نخستین گام این است که مسئول رسانه‌ای توانمندی تعیین کند و ارتباطات خود را، حداقل با روزنامه‌ها و رسانه‌هایی که متعلق به دولت یا حامی آن هستند، نزدیک‌تر کند. اینکه دولت ارتباطات خود را با حامیان خود بیشتر کند، علی‌القاعده نباید هیچ محدودیتی داشته باشد. در حال حاضر، حتی رسانه‌های حامی دولت هم ارتباط نزدیک و متناسبی با تیم رسانه‌ای دولت ندارند. دولت مجبور نیست با همه رسانه‌ها ارتباط یکنواختی داشته باشد. دولت باید با رسانه‌هایی که سیاست‌هایش را حمایت می‌کنند، راحت‌تر گفت‌وگو کند. دولت الزامی ندارد با رسانه‌ای که در پی یافتن نقطه ضعفی از دولت است، روابط سطح بالایی داشته باشد. چرا دولت باید با چنین رسانه‌ای و رسانه‌های حامی خود یک نوع برخورد داشته باشد؟! این مهم‌ترین گام است. گام بعدی این است که دولت با صداوسیما برخورد متناسبی داشته باشد. صداوسیما از منابع عمومی استفاده می‌کند. پس نباید کاملا در اختیار مخالفان سیاست‌های دولت باشد. همان طور که یکدست هم نمی‌تواند در اختیار دولت باشد.
 
البته در سالیان گذشته شاهد این بودیم که صداوسیما در اختیار دولت وقت بوده است.
 
بله اما ما معتقدیم که این رویه، اشتباه است. این در حالی است که شورای نظارت بر صداوسیما هم متشکل از نمایندگان سه قوه است. این شورا باید صداوسیما را وادار کند که رفتار منصفانه‌تری داشته باشد. همان طور که مخالفان دولت، در صداوسیما میزگرد تشکیل می‌دهند و به سیاست‌های دولت انتقاد می‌کنند، حامیان دولت هم باید این امکان را داشته باشند که در رسانه ملی از سیاست‌های دولت حمایت کنند. این حداقل کاری است که صداوسیما می‌تواند انجام دهد. ممکن است برخی معتقد باشند که با جابه‌جایی در ریاست این سازمان، رفتار صداوسیما تغییر کرده است؛ اما من چنین تغییری را نمی‌بینم! صداوسیما یکسره سیاست‌هایی را تبلیغ می‌کند که مخالف رای مردم است. چه در انتخابات ۹۲ و چه در انتخابات ۹۴ این موضوع را شاهد بوده‌ایم. این در حالی است که سیاست‌های دولت، برآمده از رای مردم است و حمله به سیاست‌های دولت، حمله به رای مردم است!
 
اجازه دهید که به سراغ مجلس برویم. فراکسیون امید شروع خوب و منسجمی داشت اما بعد از شکست آقای عارف در انتخابات ریاست مجلس، گویی به ناگاه همه انرژی این فراکسیون تخلیه شد و بعد از شکست، شاهد ناهماهنگی و عدم انسجام در موضوعاتی مثل انتخابات کمیسیون‌ها و حتی طرح استیضاح وزیر کار توسط یکی از اعضای فراکسیون امید بوده و هستیم. شما فکر می‌کردید که فراکسیون امید با آن شروع خوب، خیلی زود دچار این رکود و رخوت شود؟
 
اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۴ با توجه به شناختی که از رفتار هیات‌های نظارت داشتند، به این ارزیابی رسیدند که نمی‌توانند چهره‌های مورد نظر خود را به مجلس بفرستند. چون می‌دانستند که نیروهای شناخته شده و باتجربه‌شان تایید صلاحیت نخواهند شد؛ بنابراین تصمیم گرفتند که با معرفی چهره‌های کمتر شناخته شده و کم‌تجربه‌تر، اجازه ندهند که چهره‌های اصلی جریان تندرو وارد مجلس شوند. این راهبرد انتخاباتی اصلاح‌طلبان بود که مکررا اعلام شد.
 
و موفق هم بود!
 
دقیقا! اما از منتخبان مجلس دهم باید انتظاری متناسب با این خط‌مشی داشته باشیم. هر انتظاری فراتر از این خط‌مشی، انتظار غیرواقع‌بینانه‌ای است. ما، یعنی مجموعه اصلاح‌طلبان، حامیان دولت و اصولگرایان معتدل، بدون اینکه رسما ائتلاف انتخاباتی داشته باشیم، در عمل و به صورت نانوشته به ائتلافی رسیدیم. محور اصلی این ائتلاف هم جلوگیری از ورود تندروها و حمایت از برنامه‌های دولت بود. من معتقدم که این اتفاق رخ داده است؛ اما چیزی که شما از آن صحبت می‌کنید، ناشی از این خط‌مشی نیست. موضوع جدیدی است. اینکه از فراکسیون امید انتظار داشته باشیم که به طرح‌ها و لوایحی که در حمایت از دولت است، رای دهد، توقع بجایی است و شخصا معتقدم این فراکسیون به چنین طرح‌ها و لوایحی رای خواهد داد؛ اما اگر روی یک چهره، بدون در نظر گرفتن جناح سیاسی او تمرکز کنیم، بدیهی است که رای او در مجلس متفاوت خواهد بود. چون این نقطه‌ای نبوده که روی آن توافق کرده باشیم. علی لاریجانی در قم در فهرست امید قرار گرفت. آقای لاریجانی با مواضع اصولگرایانه‌اش در این لیست قرار گرفت. لاریجانی ضمن معرفی خود به عنوان یک اصولگرا، اعلام کرده که از بخش‌های مهمی از سیاست‌ها و برنامه‌های دولت حمایت می‌کند. کسانی که رای به اشخاص را با برنامه راهبردی اصلاح‌طلبان ترکیب کرده و باهم ارزیابی می‌کنند، دچار خطا شده‌اند.
 
شما تاکید دارید که استراتژی اصلاح‌طلبان حمایت از دولت است اما امروز شاهد اختلاف بین برخی از اعضای فراکسیون امید و دولت هستیم. چرا که این افراد معتقدند که دولت برخلاف اینکه ادعای بی‌طرفی در انتخاب رئیس مجلس داشت، از ریاست علی لاریجانی حمایت کرده است! شما اعتقاد دارید که دولت از آقای لاریجانی حمایت کرده است؟
 
نکته اول این است که نمی‌توان تردیدی داشت که آقای دکتر عارف شناخته‌شده‌ترین چهره اصلاح‌طلب در مجلس است و اگر ما بخواهیم از میان چهره‌های اصلاح‌طلب، شخصیتی را برای هر مسئولیتی در مجلس انتخاب کنیم، این فرد آقای دکتر عارف است؛ اما توجه به این نکته ضروری است که منتخبان مجلس دهم، طیفی از نیروهای معتدل و از جناح‌های مختلف هستند که لزوما رای آنها دکتر عارف نیست. کما اینکه رایشان دکتر لاریجانی هم نخواهد بود. ممکن است مصلحت اندیشانه به عارف یا لاریجانی رای دهند؛ بنابراین رای به آقای عارف یا آقای لاریجانی را، نه ناشی از تفکر سیاسی همراهی، بلکه باید ناشی از مصلحت اندیشی‌ها بدانیم. دومین نکته اینکه، من معتقدم که فراکسیون امید باید همان چارچوب تحلیلی قبل از انتخابات را که برای خود تعریف کرده بود، حفظ کند و فعالانه ادامه دهد. نکته سوم اینکه به نظر من دولت از آقای لاریجانی حمایت نکرده است. برخی از چهره‌های دولت شخصا از آقای عارف و برخی دیگر نیز از آقای لاریجانی حمایت کردند. ممکن است وزیری، مصلحت‌اندیشانه به این نتیجه رسیده باشد که آقای لاریجانی در این شرایط بهتر می‌تواند کار کند. من اعتقاد ندارم که رای به آقای لاریجانی، بدین معناست که او از نظر سیاسی به من نزدیک‌تر از آقای عارف است. ارائه چنین ارزیابی و برداشتی از رای به آقای لاریجانی اشتباه است.
 
چرا بعد از اینکه آقای عارف، در انتخابات ریاست مجلس شکست خورد، حاضر نشد در مناصب دیگری حضور یابد؟
 
من معتقدم که فراکسیون امید از همه این مناصب مهم‌تر است. اداره فراکسیون امیدی که بیش از ۱۰۰ عضو دارد، یقینا تعیین‌کننده است.
 
اما اداره موفقی هم از فراکسیون امید نمی‌بینیم! چرا که شاهد ناهماهنگی‌هایی هستیم و شخص آقای عارف تنها به صدور پیام‌های تبریک و تسلیت در مقام نماینده اول مردم تهران اکتفا کرده است.
 
شاید ناهماهنگی محصول فعال نبودن است و نه ناکارآمدی اصل فراکسیون! بنابراین، من با این موضوع که آقای عارف به این نتیجه رسیده باشد که حالا که در انتخابات ریاست پیروز نشده، فراکسیون امید را محکم و منسجم اداره کند تا بتواند در تصمیم‌گیری‌های مجلس به این ترتیب نقش‌آفرینی کند، کاملا موافقم و آن را اقدام صحیحی می‌دانم. در حال حاضر هم به عنوان یک اصلاح‌طلب حامی دولت، انتظارم حضور فعالانه‌تر فراکسیون امید و منسجم‌تر شدن آن، با محوریت حمایت از برنامه‌های دولت است. اگر فکر کنیم که فراکسیون امید باید برنامه‌های یکسره اصلاح‌طلبانه داشته باشد، حتما موفق نخواهد بود؛ اما با محوریت برنامه حمایت از دولت، قطعا می‌تواند موفق باشد. در این مسیر هم می‌تواند بسیاری از نمایندگانی که حتی عضو این فراکسیون نباشند را با خود همراه کند.
 
اما ظرف چند روز گذشته، اصلاح‌طلبان برجسته‌ای از ناهماهنگی و عدم انسجام در فراکسیون امید انتقاد کردند. شما فکر می‌کنید که راه‌حل رفع این ناهماهنگی در فراکسیون امید چیست؟
 
اگر فراکسیون از برنامه‌های حاشیه‌ای فاصله گیرد و روی برنامه محوری خود، یعنی همان برنامه‌ای که در ایام انتخابات حول آن حرف زده و تبلیغ کرده، متمرکز شود، تمام این ناهماهنگی‌ها به هماهنگی و انسجام تبدیل خواهد شد. به‌شرط اینکه قانع شویم که همان راهبرد را ادامه دهیم. ما اگر فکر کنیم بعد از انتخابات می‌توانیم مطالبات را تغییر دهیم، اشتباه کرده‌ایم. تنها با همان راهبرد می‌توان حرکت کرد. آن راهبرد، هم فراکسیون را و هم مجلس را در حمایت از دولت موفق خواهد کرد و هم موضع مجلس را در قبال دولت تقویت می‌کند. مجلسی که منسجم باشد، می‌تواند دولت را در جهت پیشبرد برنامه‌هایی که به مردم ارائه کرده و تعهد داده، مدیریت کند.
 
آقای عارف ظاهرا گلایه‌هایی دارد. ممکن است که این گلایه‌ها و عدم پاسخ به آنها، زمینه ایجاد شکاف در میان اصلاح‌طلبان باشد؟
 
معتقدم که شخص آقای عارف عاقل‌تر و فهیم‌تر از این بحث‌هاست و دلبستگی او به مجموعه نیروهای اصلاح‌طلب فراتر از آن است که منشا افتراقی در میان اصلاح‌طلبان باشد.
 
فکر می‌کنید دولت یازدهم توانست توقعاتی را که اصلاح‌طلبان از آن داشتند، برآورده سازد؟
 
خیر! می‌توان در هر بخشی انتقاداتی به دولت وارد کرد اما من معتقدم که عملکرد دولت را باید به نسبت برنامه‌ای که اعلام کرده سنجید و از آن حمایت و انتقاد کرد، نه نسبت به آن چیزی که از نظر شخص من مطلوب است. دولت متعهد به اجرای نظریاتی فردی من نیست. دولت با توجه به ارزیابی‌هایی که از وضعیت کشور داشته، برنامه‌ای را در همه حوزه‌ها ارائه داده است. ما باید همان برنامه را پیش روی خود‌گذاریم و از دولت بخواهیم که همان برنامه را اجرا کند. برنامه دولت، برنامه اعتدالی است و نه لزوما برنامه‌ای اصلاح‌طلبانه، اما اصلاح‌طلبان بخش‌های قابل‌توجهی از مطالبات خود را در برنامه دولت آقای روحانی دیده‌اند. به همین دلیل هم از این دولت حمایت کردند. فرض بگیریم اگر دولت ۶۰ درصد از مطالبات اصلاح‌طلبان را در برنامه‌های خود قرار داده، ما باید همان مقدار را مطالبه کنیم.
 
فکر می‌کنید دولت بعد از گذشت سه سال از عمرش، توانسته همان مطالبات ۶۰ درصدی جبهه اصلاحات را جامه عمل بپوشاند؟
 
دولت قطعا در همان مسیر حرکت کرده است. کندی‌ها یا ضعف‌هایی داشته و دارد؛ اما مهم‌ترین اتفاق، تغییر رویکردها در دولت است. ما در عرصه بین‌المللی، با وجود همه عوامل مزاحم، دولت آقای روحانی را در جنگ و ستیز با دنیا ندیدیم. ما دولت را در تعامل و تنش‌زدایی دیدیم؛ اما این به معنای آن نیست که تک‌تک تاکتیک‌هایی که دولت آقای روحانی به کار گرفته، درست بوده و به نتیجه رسیده است. هر دولت دیگری هم سر کار بیاید، می‌تواند این تفاوت‌ها را داشته باشد. منتها زمانی ما در دنیا اعلام می‌کردیم که قطعنامه‌ها ورق‌پاره‌ای بیش نیست، به همه چهره‌ها و دولت‌ها ناسزا می‌گفتیم، از ادبیات سخیف استفاده می‌کردیم و رفتارمان به‌گونه‌ای بود که دیگران ترجیحی برای گفت‌وگو با ما نداشتند، اما امروز ما این مبانی را اصلاح کرده‌ایم و در کنار همه اینها، اشتباهات تاکتیکی هم داریم؛ بنابراین، معتقدم که در دو عرصه سیاست خارجی و اقتصادی، رویکردهای دولت به نسبت قابل قبول بوده و اشتباهات تاکتیکی هم دارد که باید مورد به مورد به آنها انتقاد کرد؛ اما در دو عرصه سیاست داخلی و اجتماعی و فرهنگی، دولت به آن میزان که انتظار می‌رفت، موفق نبوده است. شاید دولت برای این عدم موفقیت دلایلی داشته باشد. دولت باید موانع داخلی فراوانی را که در مسیرش وجود دارد مطرح کند. از سوی دیگر ممکن است دولت بار دفاع از سیاست‌های خود را به شکل متوازنی در کابینه توزیع نکرده باشد. امروز می‌بینیم که تنها رئیس‌جمهور و چند نفر دیگر از اعضای کابینه، از دولت دفاع می‌کنند اما الباقی سکوت اختیار کرده‌اند. این قطعا قابل قبول نیست و دولت باید این‌بار را به صورت متوازن توزیع کند تا همه کابینه از دولت دفاع کنند؛ اما به هر حال دولت در عرصه سیاست داخلی، اجتماعی و فرهنگی، با قوتی که در عرصه سیاست خارجی و اقتصادی عمل کرد، اقدام نکرده است. امیدواریم که در یک سال باقی مانده، دولت در این زمینه‌ها مواضع قدرتمندانه‌تری بگیرد و نیروهای اجتماعی حامی خود را حفظ کند و گسترش دهد تا بتواند در سال ۹۶ با شرایط بهتری مواجه شود.
 
فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان آن‌قدر از برنامه‌ها و اقدامات آقای روحانی در سه سال گذشته راضی هستند که در سال ۹۶ بار دیگر از او حمایت کنند؟
 
طبیعتا و همواره به برنامه‌های دولت انتقاداتی وارد بوده و هست؛ اما حمایت نیروهای اصلاح‌طلب از دولت، نه به دلیل نقاط مثبت و منفی، بلکه به این دلیل است که شخص آقای روحانی در انتخابات ۹۲ در یک چارچوب مقایسه‌ای در برابر سایر کاندیداها انتخاب شده و مورد حمایت قرار گرفته است. امروز هم باید با همین نگاه با دولت برخورد کرد. ضمن اینکه انتقاد می‌کنیم که دولت در برخی مسائل می‌تواند رویه‌های بهتری داشته باشد و ندارد، در عین حال باید این سوال را از خود بپرسیم که در مقابل حسن روحانی چه کسی را می‌توانیم مطرح کنیم. ما باید بر این اساس دولت را ارزیابی و حمایت کنیم. به همین دلیل من معتقدم که تا اطلاع ثانوی، اصلاح‌طلبان هیچ آلترناتیوی برای آقای روحانی ندارند. کاندیدای ما آقای روحانی است اما این بدان معنا نیست که هیچ انتقادی به دولت یازدهم وارد نیست. ما انتقادات خود را داریم. ضمن اینکه از دولت هم انتظار یک دولت اصلاح‌طلب را نداریم. چون دولت هیچ گاه مدعی اینکه دولتی اصلاح‌طلب است را نداشته است؛ بنابراین باید دولت را ارزیابی کرد. موضع اصلاح‌طلبان نسبت به دولت آقای روحانی، اتحاد و انتقاد است. نه انتقادی محض و نه اتحاد مطلق!
 
اشاره کردید که اصلاحات آلترناتیوی برای آقای روحانی ندارد. این صحبت شما به این معناست که اگر آلترناتیوی وجود داشت، ممکن بود که نامزد دیگری معرفی کنند؟
 
فرض بگیریم که در سال ۱۳۸۰ و انتخابات دور دوم رئیس دولت اصلاحات قرار داریم. نسبت به جایگاه رئیس دولت اصلاحات در بین اصلاح‌طلبان هیچ شک و شبهه‌ای وجود نداشته و ندارد؛ اما پاسخ به سوال شما همان قدر دشوار است که اگر در آن زمان می‌پرسیدید که اگر نامزد بهتری از ایشان پیدا شود، باز هم از رئیس دولت اصلاحات حمایت می‌کردید؟! چه اصلاح‌طلبان و چه شخص من، امروز چهره‌ای مناسب‌تر از آقای روحانی نمی‌شناسیم و طبیعتا از آقای روحانی حمایت می‌کنیم. مناسب بودن هم از مجموعه جهات تجارب، توانمندی‌ها و پشتیبانی‌هاست. به همان دلیلی که در سال ۹۲، اعم از آیت‌ا… هاشمی‌رفسنجانی، رئیس دولت اصلاحات، دکتر عارف و احزاب اصلاح‌طلب به این نتیجه رسیدند که از آقای روحانی حمایت کنند، امروز هم از او حمایت می‌کنیم و این حمایت درست‌ترین اقدامی است که ما می‌توانیم انجام دهیم. اکثریت قاطع اصلاح‌طلبان هم همین نظر را دارند. حتی کسانی که معتقدند آقای روحانی مناسب‌ترین چهره است، به برخی از اقدامات دولت، انتقاد دارند. این حمایت به معنای عدم انتقاد از دولت نیست! اما هرکسی در میان اصلاح‌طلبان، بخواهد بگوید روحانی «نه»، باید بگوید چه کسی «آری»! من کسی را نمی‌شناسم! کسی را نمی‌شناسم به این معناست که آن شخص بیاید و مسیر انتخابات را طی کند! در غیر این صورت و در صورتی که شرایط فراهم بود، چهره‌های بسیاری از جبهه اصلاحات برای حضور در عرصه انتخابات وجود دارند. در انتخابات ۹۲، اساسا اجازه مطرح شدن به رئیس دولت اصلاحات داده نشد و آیت ا… هاشمی‌رفسنجانی با همه اعتبارش، رد صلاحیت شد.
 
یعنی در سال ۹۲ این امکان و تمایل را می‌دیدید که رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری وارد شود؟
 
ایشان مشکلی برای ورود به انتخابات نداشت؛ اما اساسا شرایط ورود او به انتخابات وجود نداشت! وقتی آیت ا… هاشمی که آن موقع و امروز، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و منصوب رهبری است، رد صلاحیت می‌شود، می‌توانستیم توقع داشته باشیم که رئیس دولت اصلاحات تایید شود؟! امروز یازده سال از پایان دولت اصلاحات می‌گذرد و در تمام طول این سال‌ها هیچ‌گونه شائبه فسادی در عرصه‌های مختلف در دولت ایشان دیده یا شنیده نشده است!
 
البته دلیل رد صلاحیت آیت ا… هاشمی‌رفسنجانی، مساله سن مطرح شد!
 
به هر حال امروز که اطلاعات دقیقی از مذاکرات آن روزها داریم، می‌دانیم که این حرف خیلی جدی نیست!
 
سری به اردوگاه اصولگرایی بزنیم. فکر می‌کنید که اصولگرایان چهره‌ای که پتانسیل رقابت با آقای روحانی را داشته باشد، در میان خود دارند؟
 
اول اینکه تفاوت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان این است که اصلاح‌طلبان نمی‌توانند چهره‌های خود را مطرح کنند اما درباره اصولگرایان این موضوع صادق نیست. اصولگرایان هر کسی را که فکر می‌کردند توان رقابت دارد مطرح کرده‌اند. احمدی‌نژاد هم خود را اصولگرا نمی‌داند. البته آقای احمدی‌نژاد باید به سوالات بسیاری راجع به هشت سالی که دولت را در اختیار داشت، پاسخ دهد که تا امروز پاسخی نداده و نخواهد داد. اگر احمدی‌نژاد را کنار‌گذاریم، چهره قابل طرحی را در مقابل آقای روحانی نمی‌بینم.
 
بحث حمایت اصولگرایان از آقای روحانی هم مطرح شده است. این موضوع را تا چه حد جدی می‌بینید؟
 
آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بوده و در انتخابات مجلس خبرگان، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، او را در لیست خود جای دادند. اصولگرایان هم مثل ما بخش‌هایی از برنامه‌ها و نیروهای دولت آقای روحانی را قبول دارند و با او همراهی می‌کنند؛ بنابراین حمایت اصولگرایان از آقای روحانی دور از ذهن نیست که البته همین امر هم باعث می‌شود اصولگرایان نتوانند تصمیم قاطعی اتخاذ کنند و این موضوع منشا یکپارچگی اصولگرایان نخواهد شد. از سوی دیگر، اصولگرایان هم این ریسک را نخواهند کرد که چهره‌ای را که فکر می‌کنند شانس مطرح شدن دارد را با طرح در این دوره بسوزانند.
 
فکر می‌کنید «احمدی‌نژاد» تکرار شود؟
 
من بعید می‌دانم که احمدی‌نژاد در صحنه حاضر شود. دلایل این عدم حضور هم هیچ‌وقت شفاف نخواهد شد. در پشت پرده، درباره آمدن یا نیامدنش تصمیم‌گیری می‌شود و معتقدم که او در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور پیدا نخواهد کرد.
 
البته مخالفان دولت و جبهه اصلاحات از حمایت نیروهای اصلاح‌طلب از آقای عارف و عبور از آقای روحانی در سال ۹۶ سخن گفتند! شما چنین احتمالی را می‌بینید؟
 
بعضی‌ها به‌جای تحلیل شرایط، رویاهای خود را بیان می‌کنند! این رویای آنهاست که اصلاح‌طلبان از آقای روحانی عبور کنند!
 
گمان می‌کنید که انتخابات سال ۹۶ برای آقای روحانی دشوار خواهد بود؟
 
بله، به این دلیل که آقای روحانی با موانع زیادی در داخل، منطقه و عرصه بین‌الملل مواجه است. مشکلات بسیاری پیش روی اوست اما با وجود همه اینها من معتقدم که آقای روحانی از هر شخص دیگری که امکان حضور در صحنه دارد، شانس بیشتری برای پیروزی دارد.
 

منبع: آرمان

بخش نظردهی بسته شده است..