تجربه ۹۲ در ۹۶ تکرار می‌شود؟

به گزارش یزدی نیوزاصولگرایان همان راهی را می‌روند که در سال ٩٢ رفتند. وضعیت برای آنها هیچ فرقی نکرده که هیچ، از یک‌سو سخت‌تر هم شده است. اگرچه تصور خودشان این است که این‌بار به‌جای رویارویی با نامزد منادی تغییر، با رئیس دولت مسئول وضع موجود روبه‌رویند و می‌توانند با دست‌گذاشتن روی کاستی‌ها، زمین بازی را به‌نفع خود تغییر دهند.

 
 اصولگراها متفق‌اند که در حوزه اقتصادی، دولت روحانی موفق شده رشد منفی را مثبت کند، اما تحولی که در زندگی مردم ملموس به نظر برسد به اعتقاد آنها رخ نداده است. محمدرضا باهنر درباره احتمال حمایت اصولگرایان از روحانی به «اگر»ی اشاره می‌کند که «اگر» خیلی از اصولگراهاست؛ اینکه اگر روحانی در این ماه‌های آینده بتواند حرکتی در حوزه اقتصاد انجام دهد که برای مردم ملموس باشد، احتمال حمایت از او وجود دارد. احتمالا مقصود باهنر از این تحول ملموس، حرکت‌های تبلیغاتی ولی مخرب بدون پشتوانه مانند مسکن‌مهر یا افزایش یارانه‌ها یا سهام عدالت، وام ازدواج و… است.
 
این در حالی است که اصولگرایان هم می‌دانند بهبود وضعیت اقتصادی رخدادی زیرساختی و زمان‌بر است نه یک‌شبه و فوری و چون این را می‌دانند، ترجیح می‌دهند آن را فرض محال تفسیر کنند. از سویی دبیرکل بزرگ‌ترین جبهه اصولگرایی هم ترجیح می‌دهد از تریبون عمومی سخنی نگوید تا در مقابل دیگر اصولگرایان از این «اگر»ش تعبیر به حمایت از روحانی شود. او از یک‌سو می‌گوید اگر نامزدی پیدا نشود که اندازه روحانی مقبولیت و کارآمدی داشته باشد، منطقی نیست که او را معرفی کنیم، اما از سویی دیگر می‌گوید این اگر، اگری محال است و رخ نمی‌دهد. اصولگرایان از ترس شکست نمی‌خواهند چهره‌های اصلی خود را در برابر روحانی قرار دهند تا یک ناکام انتخاباتی به ناکامان دیگر بیفزایند.
 
در این چهار سال هم فرصت چهره‌سازی برای افرادی که امکان عرض‌اندام در برابر روحانی داشته باشند نداشته‌اند. برای همین چهره‌هایی که به نظر آنها امکان بدل‌شدن به یک نامزد بالقوه را دارند، در آب‌نمک نگه می‌دارند تا برای انتخابات ١٤٠٠ از آنها رونمایی کنند. فتاح و خود باهنر از این جمله‌اند. برای همین هم به‌شدت احتمال نامزدی خود را برای انتخابات ٩٦ تکذیب می‌کنند. با توجه به اینکه دودوره‌شدن یک رئیس‌جمهوری بدل به رخدادی عرفی شده است و احتمال انتخاب دوباره روحانی محتمل است، پس سرمایه‌گذاری روی مهره‌های اصلی در صورتی که شکستشان محتمل باشد، منطقی نیست.
 
در شرایط فعلی، قالیباف برای آنها گزینه منطقی‌تری است. شرط‌بندی روی مهره‌ای که دوبار سابقه باخت دارد، چندان هزینه ندارد. از سویی او در انتخابات قبلی با اختلاف شش‌میلیون ‌رأی، نفر دوم شده است. پس شانس او برای برنده‌شدن بیش از دیگر گزینه‌هاست. علل دیگری هم وجود دارد که آنها به قالیباف بیش از دیگرگزینه‌ها دل ببندند. روحانی ٩٢ نماد امید و تغییر وضعیت موجود بود.
 
روحانی ٩٦ نماد وضع موجود است. پس این احتمال هست که بخشی از آرای افرادی که به‌دنبال تغییر وضع موجود به روحانی رأی دادند، این‌بار برای تغییر دیگر به سبد قالیباف ریخته شود، اگرچه لزوما نمی‌توان گفت که آرای ریزش‌شده از روحانی صددرصد به سبد رقیب اصولگرای او که می‌تواند قالیباف باشد ریخته شود. بالاخره خاطره «سرهنگ و حقوق‌دان» در ذهن رأی‌دهندگان هست و رأی‌ندادن به حقوق‌دان، لزوما به معنای رأی‌دادن به شهردار پایتخت نخواهد بود، اما این احتمال هست که رقابت بین روحانی و گزینه احتمالی‌ای چون قالیباف به دور دوم کشیده شود. در این حالت شاید قالیباف و دیگر اصولگرایان با برنامه‌ریزی و تبلیغات در ماه‌های باقی‌مانده بتوانند روی بخشی از آرای ٩٢ روحانی سرمایه‌گذاری کنند.
 
جلیلی و نقد دستاوردهای برجام
 
اصولگراها اما مشکلات عدیده‌ای هم در میان خودشان دارند. آنها با یک رقیب درونی سرسخت مواجهند؛ طیف جبهه پایداری و نزدیکان و حامیان آنها که تاکنون نشان داده‌اند به‌هیچ‌عنوان از گزینه انتخاب اصلح خود کوتاه نمی‌آیند. آنها اگر شده اصولگرایان را وادار به کوتاه‌آمدن می‌کنند و فهرست‌هایشان را گروگان خود می‌گیرند که گروگان نمی‌شوند.
 
تحرکات یک سال اخیر سعید جلیلی، گزینه اصلح جبهه پایداری در انتخابات ٩٢، حاکی از این است که او دوباره می‌آید. هرچه به زمان انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، توپخانه سعید جلیلی در حمله به دولت از زاویه برجام و دستاوردهای آن سنگین‌تر و نقدهایش تندوتیزتر می‌شود، حتی جملاتش اخیرا به طعنه و متلک‌گویی صریح به دولت هم رسیده است.
 
 او هر هفته در سفر است. مخاطب او به‌ویژه دانشگاه‌ها و جمع دانشجویان بسیجی است. «پایش» نوشت: سعید جلیلی، دبیر سابق شورای امنیت ملی، گفته است در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری نامزد خواهد شد. پیش از این گفته می‌شد در صورت پیروزی ترامپ، آمدن احمدی‌نژاد هم محتمل‌تر می‌شود، اما با منتفی‌شدن بازگشت رئیس سابق دولت به نظر می‌رسد که نسخه عیب‌یابی‌شده او؛ یعنی سعید جلیلی، پا‌جای او خواهد گذاشت.
 
سایت «پویش» دو روز قبل در تحلیلی نوشت: «پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا روح تازه‌ای را به اردوگاه مخالفان حسن روحانی دوانده و انگیزه برخی از چهره‌های اصولگرا برای نامزدی در انتخابات را بیشتر کرده است. گفته می‌شود جلیلی اخیرا با تحلیل اوضاع کشور به برخی هم‌فکرانش گفته است که اکنون دیگر همه متوجه شده‌اند برجام شکست خورده و نظرات ما درباره برجام به اثبات رسیده است.
 
به گفته جلیلی، با شکست برجام و اثبات درستی مواضع او در دوران مذاکرات هسته‌ای، مردم در این دوره به او رأی خواهند داد». جلیلی برخلاف دیگر اصولگرایانی که احتمال نامزدی‌شان می‌رود، ولی صراحتا آمدن خود را تکذیب کرده‌اند، تاکنون هیچ پاسخ صریحی مبنی‌بر آمدن یا نیامدن خود نداده است. او در حاشیه هر سخنرانی و حضوری در مجامع عمومی، وقتی با این پرسش روبه‌رو می‌شود که آیا قصد نامزدی در انتخابات را دارد یا نه، از دادن پاسخ‌های صریح طفره می‌رود؛ ولی کنش او چیز دیگری را می‌رساند.
 
باز هم رویارویی جلیلی و قالیباف
 
اگر وضعیت به همین منوال پیش برود. دوباره رقابتی جدی میان نامزدهای اصولگریان در موعد انتخابات شکل خواهد گرفت و احتمال زیادی وجود دارد که صحنه انتخابات ٩٢ دوباره تکرار شود. در‌این‌صورت انتظار می‌رود رقابت بین جلیلی و قالیباف و حامیانشان سنگین‌تر و حیثیتی‌تر از انتخابات ٩٦ شود. پیش‌بینی می‌شود که سعید جلیلی با همین فرمانی که از یک‌ سال پیش آغاز کرده؛ یعنی تقلیل ماجرای برجام از مسئله نظام به مسئله دولت و یک جناح، آن را بی‌نتیجه و بدون دستاورد بخواند و به این شکل سعی در جذب رأی داشته باشد. این‌بار برخلاف سال ٩٢ جای جلیلی و روحانی عوض شده است. روحانی این‌بار نماد وضع موجود است و جلیلی بدون نیاز به لزوم پاسخ‌دهی درباره عملکرد دوران مدیریت خود بر تیم هسته‌ای و به مدد حافظه کوتاه‌مدت جامعه ایرانی مدعی قرارگرفتن در وضعیت تغییر خواهد بود.
 
جلیلی در قالب یک احمدی‌نژاد عیب‌یابی‌شده می‌تواند از حالا رؤیای یک ٨٤ دیگر را در خواب ببیند.
 
قالیباف هم احتمالا روی خط اقتصادی و کارآمدی حرکت خواهد کرد و دولت فعلی را با وجود تلاش برای فرارفتن از تراز منفی رشد اقتصادی – که میراث دولت قبل بود- به تراز مثبت، به علت ملموس‌نبودن آن در زندگی مردم، هدف قرار خواهد داد. این شاید بهترین و مطلوب‌ترین تصویر از اصولگرایان باشد؛ اما کار آنها از یک سو بسیار سخت‌تر از سال ٩٢ است. خبرهای موثق و نقل‌قول‌ها حاکی از این است که قالیباف اعلام کرده تنها در صورتی وارد کارزار انتخابات خواهد شد که جمیع اصولگرایان روی او به اجماع برسند.
 
این یعنی حذف رقیب جدی او، سعید جلیلی. اگرچهره‌ها و جریان‌های موجه اصولگرا به این باور برسند که قالیباف امکان بردن در انتخابات را دارد، باید همه توان خود را جمع کنند تا دیگران را از آمدن منصرف کنند؛ اما آنها چطور خواهند توانست؟ وقتی که سعید جلیلی نامزد اصلح جبهه پایداری را منصرف کنند! اصولگرایان البته پیش از منصرف‌کردن سعید جلیلی باید آیت‌الله مصباح‌یزدی را با خود همراه کنند که آن هم با توجه به سابقه اش، بسیار سخت و غیرمحتمل به نظر می‌رسد؛ تا جایی که تا این لحظه هم هنوز هیچ خبری از برگزاری نشست یا ملاقاتی بین بزرگان اصولگرا مانند آیت‌الله موحدی‌کرمانی، رئیس جامعه روحانیت مبارز یا آیت‌الله یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با آیت‌الله مصباح‌یزدی منتشر نشده است.
 
حامیان قالیباف بعد از انتخابات ٩٢ به‌شدت به حامیان مصباح می‌تاختند که اصرار آنها بر گزینه اصلح بود که به تعدد گزینه‌های اصولگرایان و در نهایت شکست آنها منجر شد. همان روزهای بعد از انتخابات، یکی از رأی‌دهندگان به «جلیلی» ذیل پست وبلاگی «حسین قدیانی»، روزنامه‌نگار حامی «قالیباف»، نوشته‌ بود: «من به دکتر جلیلی رأی دادم، به هر دلیلی که فردای قیامت باید برای آن جواب بدهم. هیچ کاندیدای اصلاح‌طلبی را هم تخریب نکردم؛ چه برسد به حاج باقر عزیز…» یا یکی از حامیان قالیباف نوشته ‌بود: «جالب است که‌ یک‌‌سری از اصولگراهای نزدیک به گروه پایداری نمی‌خواهند شکست را بپذیرند و پروژه کی بود کی بود من نبودم راه انداختند!».
 
یکی دیگر کامنت می‌گذاشت که «جبهه پایداری مانند شما اعتقاد ندارند، باید به هر قیمتی انتخابات را برد. نگاه شما همواره نگاه نتیجه‌گرایی و برد و باختی است و نگاه آنها نگاه تکلیف‌محور که برد و باخت در آن معنی ندارد» و دیگری پاسخ می‌داد که «به عقیده من پایگاه رأی گروه پایداری به‌هیچ‌وجه چهار ‌میلیون ‌رأی نیست و بیشتر این رأی‌ها به خاطر شخص دکتر جلیلی است. قبلا هم فهمیده بودیم که اغلب پایداری‌چی‌ها درک درستی از مسائل ندارند…».
 
حالا اگر اصولگرایان بخواهند به گزینه قالیباف برسند، باید پیش و بیش از همه، این شکاف‌ها را پر کنند. از آن مهم‌تر باید فکری به حال «گزینه اصلح» پایداری‌ها بکنند. «غلامعلی حداد» یکی از سه عضو ائتلاف اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته، نیمه‌های سال٩١ گفته بود: «آقایان ولایتی و قالیباف و من با هم رقابت نخواهیم کرد و هر سه وارد عرصه نخواهیم شد؛ بلکه سازوکاری را طراحی می‌کنیم که بر‌اساس مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی، هرکس مناسب است، بیاید و تعدد کاندیداها اتفاق نیفتد.
 
قرار است با جبهه پایداری هم صحبت کنیم و با توجه به اینکه این روند به سود انقلاب است، تلاش کنیم این اتفاق بیفتد؛ چراکه جبهه پایداری واقعیتی است که نمی‌توان آن را انکار کرد؛ بنابراین باید تلاش کنیم حداکثر وحدت حاصل شود». سازوکاری که مطلوب حداد‌عادل بود؛ یا اصلا طراحی نشد یا اگر شد، دچار ناکارآمدی و ناکارایی بود. بسیار محتمل است که آنها سال ٩٦ هم دچار همان ناکارآمدی شوند.
شرق
 

 

بخش نظردهی بسته شده است..