یادداشت:

بازخوانی چهار جریان فکری استان در برابر پدیده ای به نام بافت تاریخی

سالهاست که فقدان مبانی نظری منسجم ،عدم وجود متولی برای بافت ،عدم فرهنگ سازی ،عدم تناسب بین نیازهای زندگی امروزین وامکانات موجود سبب تحمیل تخریب ،دگردیسی ، تخلیه ،نا امنی هزاران مشکل دیگر به بافت شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز  وحید دستگاهدار در هفته نامه پرگار نوشت:  بافت تاریخی یزد روزگاری محل زندگی یزدی ها یی بوده که در دل کویر و در میان فلات ایران، با سبک خاصی از زندگی باتوجه به مقدورات و واقعیتهای حاکم برآن دوران ، به منظور رفع نیازها واحتیاجات مادی ومعنوی خود در کنار هم از ادیا ن مختلف ،با احداث بناهای فاخر ،خانه های فاخر ،خانه های معمولی با معماری خاص ،بازار ،بازارچه ، کاروانسرا،تیمچه، سرا ، آب انبار،حمام ،مدرسه ،ساعت ، مسجد، حسینیه، آتشکده وغیره  درقالب محلات به هم پیوسته مختلف ، از همان ابتدا شهری را  آفریدند .که  نوع معماری، شهرسازی ونحوه چیدمان منحصر به فرد تک تک اجزاء آن در کنار هم ازطرفی خود مخلوق دانش،روحیات، سلیقه ،فرهنگ  و نوع نگرش آنها بوده وازطرف دیگر به عنوان یک عنصر فرهنگ سازوانسان سازنقشی شگرف در تداوم  و تعالی این روحیات ، فرهنگ و نوع نگاه ساکنانش درطول زمان ایفاء نموده است وازاین روست که  بافت تاریخی یزد تنها جایی در دنیا ست که  امکان بازدید ، حضور، درک و تجربه زندگی در دومین شهر تاریخی جهان با گستردگی و پیوستگی بیشتر در مقایسه با ونیز در ایتالیا- به عنوان اولین شهر تاریخی جهان- و کویری بودن و با دست نخوردگی بالا  نه فقط چند تک بنای فاخر – را می تواند برای جها نگردان ،مورخان ، مرم شناسان ، معماران ،جامعه شناسان ،علاقه مندان وشهروندان  میسر نموده و می تواند نقش مهمی در ایجاد ارزش افزوده از طریق افزایش حضور گردشگران داخلی و خارجی در یزد ایفا نماید.
سالهاست که فقدان مبانی نظری منسجم ،عدم وجود متولی برای بافت ،عدم فرهنگ سازی ،عدم تناسب بین نیازهای زندگی  امروزین وامکانات موجود ، مداخلات غیر کارشناسانه  و نا به جا ، طمع سود جویان ، بی تفاوتی و به فراموشی سپردن این بافت شهری ارزشمند از سوی ملت ودولت ، سبب تحمیل تخریب ،دگردیسی ، تخلیه ،نا امنی، مهاجرت،سیمای شهری زشت ،خدمات شهری نا مناسب ، آسیب های اجتماعی ،آ لودگی های بهداشتی وهزاران مشکل دیگر به بافت شده است واز این رو دولتمردان ، مردم ،دانشگاهیان ، فعالان وعلاقه مند ان به توسعه یزد که به منظور حل معضلات و مشکلات بافت  یا بهتر است بگوییم بخش بزرگی از شهر، راهکارها و واکنش های مختلفی را پیشنهاد ویا  اجراء  نموده و می نمایند ، بسته به اعتقاد شان به میزان حفظ و نگهداری بافت تاریخی ،نقش و جایگاه انسان در بافت ،بافت تاریخی ایده آل مد نظرشان ونیز برنامه آنها برای رسیدن به آن ایده آل ها، به گروهها ،دسته ها وجریانهای فکری مختلفی تقسیم می شوند که با توجه به اشتراکات، تضادها ومنافع مشترکشان در قالب  ائتلاف های کوتاه مدت و یا بلند مدت دو یاچند گانه در کنار یکدیگر ونیز در مقابل دیگر گروه ها در وضعیت گذشته ،حال و آینده بافت تاثیرگذار بوده اند.جریان شناسی فعالان بافت تاریخی علاوه برشناخت بهتر آنها ،باعث افزایش شفافیت در اشتراکات،تفاوتها و تمایلات آنها می گردد.
۱-  حفظ کامل بافت ، تشکیل بافت – موزه:این افرادبا تقلیل نقش و جایگاه انسان در برابر کالبد به تمام بافت تاریخی به عنوان یک موزه ۷۰۰ هکتاری ازشهری هزارساله در دل شهر  جدید یزد می نگرند و درصددند که با کشیدن  حصاردر اطراف این موزه بزرگ ، باهر گونه مداخله وتغییر در کاربری ،معماری ،شهرسازی و نوع مصالح به کار رفته در این بافت تاریخی  ثبتی گسترده ولو به قیمت متروکه شدن و خالی شدن آن  مخالفت ورزیده و تنهامرمت و نورپردازی  را برای خلق موزه ای زیباو بزرگ  جهت بازدید علاقه مندان وجهانگردان جایز می دانند،ولی دربرابر واقعیتی همچون  مساحت وسیع ۷۰۰ هکتاری بافت  ونیزبودجه و امکانات محدود متولیان بافت تاریخی که  سبب  تسهیل تخریب وتخلیه آن می گردد راه حلی ارائه نمی کنند.این جریان به منظور حفاظت  و جذب بودجه ،با ثبت جهانی کل بافت تاریخی نه بخشی از آن موافقند.
۲-  تخریب  بافت ، ساخت شهری مدرن:گروهی که با عدم تمایز بین بافت فرسوده شهری با بافت تاریخی و ارزشمند شهری ،ضمن موافقت  بانگهداری وحفظ  بناهای شاخص،المانها وقسمتهای خاص وبرجسته  بافت – نه تمام این بافت شهری گسترده – جهت  بازدید توریستها ،بر این باورند که درصورت حذف محدودیت های میراثی ومجاز بودن تخریب صدها هکتار بافت تاریخی ثبت شده ،امکان تولید زمین و به تبع آن احداث شهری جدید با گذرهای عریض ،ساختمانهای بلندونماهای متنوع، که با برخورداری از امکانات مدرن شهری ، موزه های کوچک تاریخی زیادی  رادردل خود جای داده است، فراهم می گردد.
این افراد برای شهرسازی بافت تاریخی یزد به عنوان تنها سند زنده ۷۰۰ هکتاری  ازشهرسازی هزاران سال پیش بشردر دنیا  کمترین اهمیتی قائل نبوده و با تقلیل وجه تمایز یزد نسبت به دیگر نقاط تاریخی دنیا از شهرسازی و بافت شهری به معماری چند بنا،از این واقعیت غافلند که با وجود تک بناها ی  شاخص زیاد در دنیا، در صورت عدم وجود این سطح وسیع از یک شهر تاریخی ،یزد جذابیت های توریستی  در برابر رقبایش راازدست  داده  ودربهترین حالت شاید بتواند به شهری توریستی در مقیاس اصفهان تبدیل شود.این افراد اگرچه ماهیتا با  ثبت جهانی بافت تاریخی به عنوان مانعی  در برابر تولید زمین مخالفند ولی به دلیل محدود بودن عرصه مورد درخواست جهت ثبت جهانی به میزان ۱۲۰هکتار ونیز تاثیر اقتصادی این امر بر منطقه ،برای باقیمانده آن برنامه ریزی خواهند کرد. نکته قابل         
۳- حفظ محدود بافت تاریخی، رونق گردشگری :افرادی که  با تاکید بر پتانسیل های شهرسازی ، معماری وتوریستی بافت تاریخی،  تعریف مسیرهای گردشگری،جداره سازی و کف سازی  کوچه ها(فارغ از خانه هایی که در پشت این جداره ها درحال تخریب هستند)، مرمت تک بنا های فاخرو تغییر کاربری بناها اعم از خانه ، حمام و … به هتل ، رستوران، کافی شاپ، فضاهای تجاری و دیگر کاربری های مرتبط ومورد نیاز جهانگردان  را بهترین مدل احیاء بافت دانسته وشاخص هایی همچون  تعداد گردشگران و دلارهای هزینه شده از سوی آنها را معیار رشد و توسعه آن می پندارند.بافت تاریخی آرمانی مورد نظر این افراد،شهری است که  توریست ها و مسافران از صبح تا شب  ضمن  گشت و گذار و بازدید از اماکن تاریخی ، از خدمات واحدهای تجاری، رستوران ،کافی شاپ  ومراکز تفریحی موجود در آن استفاده نموده و شب هنگام  درهتل ها و مراکز اقامتی  تعبیه شده درآن به استراحت بپردازند و فعالان و مغازه دارانی  که  مشغول  ارائه خدمات به جهانگردان وعلاقه مندان بوده اند ، جهت استراحت راهی منازل مسکونی شان دربخش های جدید شهر شوند.
این گروه از یک طرف ،به منظوربرخورداری از آزادی عمل در ایجاد محدوده ای آزادو متناسب با روحیات ونیازهای گردشگران ونیزایجاد مراکز متعدد گردشگری در کنارهم ودر میان محلات مسکونی ،عملا موجبات سلب آسایش ،نارضایتی و مهاجرت ساکنان بافت را فراهم می نمایند واز طرف دیگربه دلیل  محدود بودن ظرفیت  گردشگری کشورو یزد در بهترین حالت ممکن وگستردگی این بافت ،سبب می گردد که این جریان با بی تفاوتی نسبت به چند صد هکتار ازبخش مسکونی با معماری خاص و نه الزاما فاخر بافت ،حضور و یا عدم حضور انسان و زندگی درآن را به فراموشی سپرده وبا  تقویت چرخه معیوب  تخلیه ، تخریب ازدرون ،جایگزینی مهاجران بی دغدغه  به جای یزدی های  آشنا ورشد یافته در این نوع معماری و نا امنی ،در بلندمدت  موجبات تشکیل محلات خالی از سکنه ، محله مهاجرنشین  (محدوده عرب نشین پشت میدان امیر چقماق) ودرمواردی برخوردهای فیزیکی بین یزدیها و مهاجران(خصوصا افاغنه) و تعمیق نگاه های نژاد پرستانه و ضد انسانی ،تعریف وتشکیل مسیرهای بزهکاری در عمق چند ده متری مسیرهای گردشگری واستقرار جهانگردان  خصوصا در دل شب  در جزیره ای خالی از سکنه و نا امن رافراهم سازد.  
قائلین به این نظریه با ثبت جهانی بخش محدودی از بافت تاریخی به دلیل نقش تبلیغاتی ،افزایش بودجه های تعلق یافته ونیز افزایش جایگاه جهانی  یزد و به تبع آن افزایش حضور گردشگران در یزد موافقند.
۴- حفظ کامل بافت تاریخی، جریان داشتن زندگی: کسانی که با بهره گیری از نگاه زندگی محور، احیاء واقعی بافت را درگرو حضورمردم  جهت کار، فعالیت وسکونت در آن می دانند و راه اندازی مسیرهای گردشگری جداره سازی و کف سازی ،هتل ،رستوران وکافی شاپ وتوسعه گردشگری را نه هدف ،بلکه وسیله ای لازم ونه کافی برای احیاءواقعی وتوسعه درونزا و همه جانبه بافت دانسته و بر این باورند که سکونت دربافت  از یک طرف باعث حفظ ونگهداری بناها وکالبدها ونیزایجاد امنیت درآن شده وازطرف دیگر با توجه به فرهنگی بودن نوع سفر(نه تفریحی) انتخاب شده از سوی جهانگردانی که یزد رابه عنوان مقصد توریستی خود بر گزیده اندبا بهره گیری از تعاملات متقابل انسان (یزدی)و معماری(بافت تاریخی یزد)  نه تنها یک مترسک بلکه یک  بافت شهری واقعی زنده ،پویا و فعال  را ،به جهانیان ارائه کرده واز ارائه تصویری نادرست و غیرواقعی از یزد و یزدی به آنهاممانعت به عمل  آورد. این افرادبا ثبت جهانی  بافت تاریخی در هر سطحی به دلیل افزایش جایگاه جهانی ،افزایش بودجه های تخصیصی ،افزایش محافظت ،برنامه محور شدن مداخلات در بافت ، وجود اهرمی  موثربه نام ابطال ثبت جهانی در صورت انجام بعضی از فعالیت های مخرب ونیزاهمیت  وجایگاه مردم و زندگی در فرآیند ثبت جهانی بافت تاریخی موافقند.  
متاسفانه عدم وجود امکانات لازم  برای زندگی اعم ازپارکینگ، طرحهای شهری ، فضای سبز ،امکانات تفریحی،بهداشت شهری ،خدمات درمانی ،مبلمان شهری ،خدمات شهری ،عدم  تعریف نحوه  حضور اتومبیل به عنوان عضو جدید خانواده ها  ، عدم وجود آموزش ،اطلاع رسانی و فرهنگ سازی مناسب به شهروندان در جهت شناساندن ارزش و نحوه محافظت از این بافت ارزشمند از یک طرف و نیز وجودامکانات مختلف و جذ ابیت های زندگی مدرن  در بیابانهای حاشیه ای یزدکه اخیرا بخش جدید  شهر یزد راتشکیل داده اند باعث کاهش انگیزه حضور وزندگی مردم در بافت تاریخی یزد شده است واین درحالی است  که  تچربه های موفق اجرا شده  در زمینه احیاء و نگهداری معدود محله های تاریخی باقیمانده در دنیا-  علی رغم وسعت ،پتانسیل ها و ویژگی های  به مراتب  کمترازبافت تاریخی  یزد- نشان می دهد که مسئله زندگی وسکونت مردم در محلات تاریخی نه تنها به عنوان معضل این محلات  تلقی نشده ،بلکه محلات تاریخی کشورهایی همچون فرانسه و اسپانیا عملا  جز جذابترین وگرانترین نقاط کشورهایشان محسوب می شوند.  با توجه به موارد فوق الذکر شاید بتوان راهکار ارائه شده از سوی گروه اخیرالذکر را که حفظ وتقویت صنعت توریسم ،کاهش تخریب بناها، سکونت شهروندان در بافت ،حفظ و تقویت  آیین ها و مراسمات همچون محرم به عنوان چسب بین مردم را در دل خود دارد ،امکان پذیر ترین ، مناسب ترین و کم هزینه ترین  راه حل برای بهره مندی بلند مدت از همه پتانسیل های بافت تاریخی اعم از مسکونی ،توریستی ،تجاری و فرهنگی بوده وتوسعه ای درونزا،همه جانبه  وعدالت محور نه رشد محور راباخود به همراه دارد و از این رو بایسته است که ازتعمیق ائتلاف ،هم افزایی و همپوشانی هماهنگ و یا نا هماهنگ  سه دیدگاه دیگر – علی رغم وجود تفاوت در اهداف  – در تخلیه قدیمی ترین شهر تاریخی دنیا ممانعت به عمل آید.
 

بخش نظردهی بسته شده است..