یک روایت تاریخی :

مقاومت بانوان یزد در مواجهه با پدیده کشف حجاب

با سقوط قاجاریه و تأسیس سلسلة‌ پهلوی در سال 1304 نخستین گام ها در جهت مذهب ستیزی و حذف سنت های کهن ایرانی، اسلامی برداشته شد. در سال 1307 قانون متحدالشکل شدن لباس در سراسر کشور اجراء شد. طبق این قانون همة مردها ملزم به پوشیدن کت و شلوار و بر سر نهادن کلاه پهلوی شده و علماء از پوشیدن لباس روحانیت منع...

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز به نقل از هفته نامه پرگار  با سقوط قاجاریه و تأسیس سلسلة‌ پهلوی در سال ۱۳۰۴ نخستین گام ها در جهت مذهب ستیزی و حذف سنت های کهن ایرانی، اسلامی برداشته شد.

در سال ۱۳۰۷ قانون متحدالشکل شدن لباس در سراسر کشور اجراء شد. طبق این قانون همة مردها ملزم به پوشیدن کت و شلوار و بر سر نهادن کلاه پهلوی شده و علماء از پوشیدن لباس روحانیت منع شدند.
در هشت سالة اول حکومت رضاشاه تمامی مخالفت ها و مقاومت ها در برابر سیاست های وی به مدد و پشتوانه نیروهای نظامی سرکوب شد.
کلیه رقبا و مخالفین سیاسی به شیوه های ترور، تبعید، اعدام و زندان از میدان به در شدند.
در سال ۱۳۱۲ رضاشاه با حذف نصرت الدوله فیروز، تیمورتاش و سردار اسعد یعنی سه نفری که بیشترین نقش را در به قدرت رسیدن وی داشتند از حکومت دیکتاتوری به سمت استبداد فردی خیز برداشت.
۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ مراسم کشف حجاب به صورت یکپارچه و هماهنگ در سراسر کشور برپاشد. در یزد هم این مراسم در محل فرمانداری با حضور مهدی سمیعی که نیابت فرمانداری را بر عهده داشت و با شرکت کلیه رؤسای ادارات، نیروهای نظامی، اعیان و اشراف و عده ای از رجال و شخصیت های محلی و همسرانشان برگزار شد.
حضور در مراسم کشف حجاب به قدری برای برخی شخصیت های یزدی سخت و دشوار بود که به انواع و اقسام ترفندها برای گریز از آن متوسل شدند. چنانکه بعضی کلفت خود را به عنوان زن همراه برده همچنین کسانی زن یا دختری دهاتی را صیغه کرده و به نام همسر خود در این مراسم معرفی کردند. 
کسانی هم بودند که از چند روز قبل به بهانه های مختلف و حتی شبانه یزد را ترک کرده به شهرهای اطراف رفتند تا هنگام برپایی این مراسم در یزد نباشند. گفتنی است مراسم کشف حجاب در تمامی محلات و حتی روستاهای دور افتاده یزد با حضور کدخدا، نماینده فرماندار یا بخشدار و چند نفر آژان به عنوان نمایندگان نظمیه برپا شد و تنها بیوه زنان از حضور در این مراسم معاف شدند.لازم به توضیح است در اکثر جاها مأموران حکومتی در حد به کنار نهادن روبنده، پیچه و چاقچور توسط زنان یزدی قانع شدند.
به گونه ای که این زنان با پوشیدن مقنعه و کت و پالتوهای بلند به جای چادر در مراسم حاضر شدند.همچنین در برخی روستاها یا محلات حومه یزد برای زنان و مردان شرکت کننده در مراسم کشف حجاب اتاقهایی جداگانه در نظر گرفته شد که نمایندگان فرماندار یا بخشدار به صورت نوبتی درخصوص وضعیت جدید امر حجاب برای ایشان سخنرانی کردند.جلسات مزبور عمدتا در مدارس تازه تاسیس دوره پهلوی اول و در صورت نبودن مدرسه در منزل خان یا کدخدای روستا ها و محلات برگزار گردید.
پس از این حادثه بود که فرمانداری یزد تحت عناوین مختلف اقدام به برگزاری جشن ها و مراسمات رسمی کرده و با دعوت نامه هایی کارمندان دولت و رجال و شخصیت های محلی را ملزم می نمود تا با همسران خود در این جلسات شرکت نمایند.
در توابع یزد هم بارها و بارها بخشداری ها از ریش سفیدان و کدخدای دهات التزام کتبی گرفتند که از عبور و مرور زنان و دختران با حجاب در معابر جلوگیری کرده و هرگونه مخالفت و سرپیچی از قانون کشف حجاب را سریعاً به مراجع حکومتی اطلاع بدهند.
تبلیغات در مدارس،‌ادارات دولتی، مطبوعات محلی و … برای جا انداختن پدیده کشف حجاب به شدت دنبال  می شد.
اما هیچ کدام از این مسائل کارساز نبوده و زنان یزدی حاضر به کنار گذاشتن چادر و حجاب خود نبودند. در این وضعیت بود که نیروهای نظمیه به عنوان آخرین حربه حکومت به میدان فرا خوانده شدند. نایب عیسی خان از نیروهای نظمیه یزد بود که هنوز بسیاری از بانوان سالخورده یزدی وی را به خاطر دارند.
نامبرده مشهورترین افسر نظمیه در امر کشیدن چادر از سر زنان بود که اغلب در بخش ها و محلات مرکزی شهر به کار برداشتن چادر و حجاب از سرزنان و دختران اقدام می کرد.
در جهت مواجهه با پدیده کشف حجاب بود که زنان و دختران یزدی عموماً خانه نشینی پیشه کرده تا حد امکان از ظاهر شدن در مکان های عمومی خودداری می کردند و در مواقع اجباری نیز شبانه و به صورت بسیار محتاطانه برای انجام مختصر کاری از منزل خارج می شدند.
همچنین در محلات مرکزی شهر که پشت بام ها به یکدیگر وصل بود زنان و دختران برای انجام کارهای خود و رفتن به خانه دیگری از بالای پشت بام ها و آن هم با ترس و لرز رفت و آمد می کردند.
بسیاری از خانواده ها با سختی و مشقت اقدام به ساختن حمام در منازل خود کردند تا زن ها مجبور به خارج شدن از منزل نباشند.
لازم به توضیح است که هیچ یک از فشارها و محدودیت های موجود باعث نمی شد تا زنان و دختران از پاره ای امور مذهبی دست بکشند.
علی رغم تصور برخی افراد وضعیت زنان در توابع بهتر از خود یزد نبود چنانکه به گفته شاهدان محلی در یک شب جمعه هنگامی که یک آژان به قبرستان میبد وارد شد بیش از صد زن و دختری که با حجاب کامل برای فاتحه خوانی آمده بودند پا به فرار گذاشتند با این حال آژان مزبور موفق شد چادر بیش از ۳۰ نفر از این زنان و دختران را بردارد.
پس از این ماجرا کدخدای یکی از محلات واسطه می شود تا چادر این زنها را از آژان پس بگیرند.
گفتنی است قیمت یک چادر نو در بازار آن روز یک ریال بود اما مردهای میبد در مقابل سرسختی و دندان گردی آژان مزبور حاضر می شوند هر کدام یک تومان بدهند تا چادر ناموس خود را از دست مرد اجنبی بیرون بیاورند.
ناگفته نماند در یزد برخی افراد هم بودند که از پدیده کشف حجاب استقبال کرده و مأموران حکومتی را در این کار حمایت می کردند، چنانکه تک بیتی از آن روزها در اذهان و خاطره افراد باقی مانده که برخی حامیان پدیده کشف حجاب به هنگام عبور مأموران نظمیه در معابر عمومی و خطاب به آنها می خواندند که؛ «هر کی را دیدی چادر سری زود ببرش کمیسری» .
علی رغم تمام سخت گیری ها و مشکلات زنانی هم بودند که به هیچ وجه حاضر به خروج از خانه نمی شدند و کسانی بودند که پس از تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ خانه نشینی کامل اختیار کردند تا اینکه چند سال بعد جنازه شان را از خانه بیرون بردند.
همچنین برخی از افراد متدین یزد برای در امان ماندن خود و خانواده شان از آثار قانون کشف حجاب با ترک خانه و زندگی خود در شهر به برخی دهات پرت و دور افتاده پناه بردند تا بلکه در آنجا کمتر مورد فشار و تعدی باشند.از معروف ترین روحانیون یزد که علنا به مقابله با امر کشف حجاب پرداخت مرحوم سید محمد دعایی بود که روی منبر به انتقاد از سیاستهای دولت پرداخته و از زنان و دختران یزدی خواست که همچون گذشته روبنده هایشان را پایین بیندازند.این موضع گیری موجب شد تا نظمیه یزد وی را دستگیر و به کرمان تبعید کند اما نامبرده در کرمان هم حاضر به سکوت نشده به سبب ادامه انتقادهای خود بار دیگر توسط نیروهای نظمیه کرمان بازداشت و تحت الحفظ به یزد فرستاده شد. دعایی بقیه  دوران حکومت پهلوی اول را در ساختمان فرمانداری یزد و تحت نظر  نیروهای نظامی گذراند.سیاست مشت آهنین پهلوی اول در مواجهه با منتقدین موجب شد تا عملا راه بر هر گونه تغییرات مسالمت آمیز بسته شود.
اما بلافاصله بعد از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاشاه از کشور بود که زنان یزدی در صدد استیفای حقوق از دست رفته خود برآمدند. ایشان با فرستادن نامه و تلگراف های متعدد به مراجع قانونی در پایتخت خواستار رسیدگی به وضعیت بغرنج خود و پایان دادن به محدودیت ها شدند. از میان مکتوبات زنان یزد در شکایت از وضعیت خود شاید معروف تر از همه نامه تعدادی از آنها به آیت الله کاشانی و نیز نمایندگان مجلس شورای ملی باشد. زنان یزدی  به تاریخ پانزدهم مهرماه ۱۳۲۰طی این نامه ضمن شرح اجحافات و سخت گیری های مأموران حکومتی و به ویژه پاسبان های شهربانی یزد خواهان برخورد مراجع قضایی با آنها شدند. این شکوائیه در محافل دولتی پایتخت و سپس در میان افکار عمومی بازتاب فراوانی داشت و منجر به هویدا شدن پاره ای از حقایق در خصوص جریان کشف حجاب و فشارهای وارده به زنان و دختران یزد گردید؛
 
ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه
به عرض می رسانیم در این موقع که اراده شاهنشاه ما بر پایه قانون مشروطیت استوار، زبان قلم آزاد ،شما نمایندگان ملت بتوانید برای بیچارگان و ستمدیدگان دادرسی فرمایید. متأسفانه آنچه در رادیوها شنیده و روزنامه‌ها مطالعه می‌شود هیچ اسمی از ظلم و ستم‌هایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده نیست که به واسطه یک روسری یا چادر نماز در محله‌ها حتی از خانه به خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأمورین شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی وکتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمی‌کنند و اگر تصدیق حکماء آزاد بود از آمار معلوم می‌شد که تا به حال چقدر زن حامله یا مریض به واسطه لطمات و صدمات که از طرف پاسبان‌ها به آنها رسیده جان سپردند و چقدر از ترس و حرص[۱] فلج شدند و چه قدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پولهایی از ما به هر اسمی و رسمی گرفته شده خدا می‌داند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می‌افتاد مثل اسرای شام با ماها رفتار می‌کردند؛ بهترین رفتار آنها با ما همان چکمه ها  و لگد بر دل  و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمی‌شدند یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم ما را به شهربانی یا کمیسری می‌بردند اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر. لذا استدعای عاجزانه داریم اولاً انتقام ما ستمدیده‌گان را از این جابران بکشید و بعد هم آزادی حجاب به ما بدهید؛ کما اینکه در ممالک اسلامی حجاب معمول است به علاوه در انگلستان و هندوستان که این‌قدر ادیان مختلف هست همه آزاد هستند؛ مخصوصا مسلمانان دارای حجاب هستند لذا از نمایندگان محترم مسلمان، کلیه ملت ایران، استدعا داریم استرحاماً حالا دیگر دست ظلم و تعدی و شکنجه از سر ما زنهای مسلمان ایران کوتاه و ماها را آزاد فرمایید. در خاتمه با تقدیم احترامات (امضاء جمعی از زنهای یزد)  
                                                      
 
 
 

بخش نظردهی بسته شده است..