“هفت سین” از سعدی، حافظ، مولوی و بابا طاهر

به گزارش یزدی نیوزالف) "هفت سین" از سعدی علیه الرحمه:

۱) سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
۲) سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
۳) سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
۴) سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
۵) سعدی بشوی لوح دل از نقش غیر او علمی که ره به حقیقت ننماید جهالت است
۶) سعدیا، نزدیک رأی عاشقان خلق، مجنونند و مجنون، عاقل است
۷) سخن های سعدی مثال است و پند به کار آیدت گر شوی کاربند
 
ب) "هفت سین" از خواجه حافظ شیرازی:
۱) سلامی چو بوی خوش آشنایی بر آن مردم دیده روشنایی
۲) ساقیا آمدن عید مبارک بادت وآن مواعید که کردی مرواد از یادت
۳) ساقی به نور باده برافروز جام ما مطرب، بگو که کار جهان شد به کام ما
۴) سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
۵) سرود مجلس جمشید گفته اند این بود که "جام" باده بیاور که "جم" نخواهد ماند
۶) سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
۷) سمن بویان غبار غم چو بنشینند، بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند
 
ج) "هفت سین" از دیوان شمس:
۱) ساعتی میزان آنی، ساعتی موزون این بعد از این میزان خود شو، تا شوی موزون خویش
۲) سلطان منی، سلطان منی، واندر دل و جان ایمان منی در من بدمی، من زنده شوم، یک جان چه بود، صد جان منی
۳) سودای تو در جوی جان، چون آب حیوان می رود آب حیات از عشق تو در جوی، جویان می رود
۴) سنگ شکاف می کند در هوس لقای تو جان پر و بال می زند در طرب هوای تو
۵) سلطان سلطانان شوی، در ملک جاویدان شوی بالاتر از کیوان شوی، بیرون شوی زین مزبله
۶) سخن راست، تو از مردم دیوانه شنو تا نمیریم، مپندار که مردانه شویم
۷) سرسبز و خوش هر ترّه ای، نعره زنان هر ذره ای "کالصبر مفتاح الفرج و الشکر مفتاح الرضا"
 
د) "هفت سین" از بابا طاهر:
۱) سه درد آمد به جونم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره غم یار و غم یار و غم یار
۲) سر راهت نشینم تا بیایی در شادی به روی ما گشایی
شود روزی به روز ما نشینی؟ که تا بینی چه سخته بی وفایی
۳) سرم چون گوی در میدان بگرده دلم از عهد و پیمان برنگرده
اگر دوران به نااهلان بماند نشینم تا که این دوران بگرده
۴) سحرگاهان که بلبل بر گل آید بدامان اشک چشمم گل گل آید
روم در پای گل افغان کنم سر که هر سوته دلی در غلغل آید
۵) سمن زلفا! بری چون لاله داری ز نرگس ناز در دنباله داری
از آن رو سر به مهرم در نیاری که در سر ناز چندین ساله داری
۶) سر سرگشته ام سامان نداره دل درمانده ام درمان نداره
به کافر مذهبی دل بسته دارم که در هر مذهبی ایمان نداره
۷) سرم سودای گیسوی تو داره دلم میل گل روی تو داره
اگر چشمم به ماه نو کند میل نظر بر طاق ابروی تو داره
 
 
منبع:یزدی نیوز

بخش نظردهی بسته شده است..