حاشینه نشینی هویت شهر را زیر سوال می برد

به گزارش یزدی نیوز مجید جوادیان زاده مدیرکل امور اجتماعی استانداری یزد در یادداشتی در پرگار حاشیه نشینی از نامبارک ترین فرزندان جهان مدرن است.اساسا هر جا حاشیه نشینی رخ داده است قبل از آن ما با پدیده شهر مدرن روبرو بوده ایم. شهر مدرن محصول یکپارچگی در جمعیت و آفرینش هویت یکپارچه شهری هستیم به عبارت دیگر در شهر امروز همه هویت های کوچک فامیلی،محله ای ، صنفی و …. در قالب یک هویت بزرگتر به نام شهر بازسازی و بازآرایی می شوند و هر کس پیش از هر نشانی ،نشانه شهر خود را بر جبین خواهد داشت.در این وضعیت شهرها مرکز تجمع نهادهای قدرت و ساختارهای اقتصادی و اداری می شوند و بدین سان جاذبه های این زیست گاه مدرن برای هر ناظری خیره کننده و چشم نواز می شود. 

اماهمین شهر با همین مختصات زیستی ظرفیت بی پایانی برای جذب جمعیت های سرگردان و مهاجر را ندارد و اضافه بار را به طور طبیعی دفع می کند و درست در همین جاست که حاشیه نشینی شکل می گیرد.افرادی که با امید کسب شغل و خدمات اجتماعی بیشتر از روستاها و شهرهای کوچک به شهر های بزرگ و کلان شهرها سرازیر می شوند همگی دارای سرمایه لازم برای پذیرفته شدن در این عرصه را ندارند.البته مفهوم سرمایه در اینجا معنای وسیعی دارد که چهار شکل سرمایه را لااقل شامل می شود: سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین.به گفته پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی هر شهروند با میزانی که از هر یک از این چهار سرمایه دراختیار دارد جایگاه خود را در میدان اجتماعی پیدا می کند.اما مهاجری که مجموع میزان این چهار نوع سرمایه اش از حداقل میزان سرمایه های اجتماعی یک شهروند کمتر است قادر به یافتن جایگاه مناسبی در شهر مدرن نخواهد بود و به طور طبیعی به حاشیه جامعه رانده می شود و پدیده حاشیه نشینی ایجاد می شود.البته حاشیه نشینی همیشه محصول مهاجرت های بی رویه به شهرهای بزرگ نیست بلکه گاهی تلاطم های اقتصادی و احتماعی در یک جامعه باعث سقوط سرمایه بخشی از جامعه می شود و این گروه که تا دیروز در متن جامعه بوده اند به ناگزیر به حاشیه ها رانده می شوند.
پیشاپیش بر هرکس مبرهن است که زیست بلند مدت در این مناطق حاشیه ای چه آسیب ها و تبعات اجتماعی و فرهنگی ای در پی خواهد داشت.اول اینکه جوامع حاشیه ای دارای ساختارهایی به غایت ناپایدارهستند .کسی با میل و رغبت و براساس انتخاب شخصی خود در این عرصه قرار نگرفته و در اولین فرصت آنجا را ترک خواهد کرد نظام پیچیده و دقیق اجتماعی در این وضعیت به وجود نخواهد آمد و سرمایه اجتماعی فرصت تعمیق و فراگیری پیدا نخواهد کرد.برخی از جامعه شناسان معتقدند که سرمایه اجتماعی چسب جامعه است و در صورت فقدان یا فرسایش آن انسجام و وحدت اجتماعی از بین می رود.یکی از نتایج نبودن سرمایه اجتماعی کمرنگ شدن نظارت اجتماعی است و نتیجه کم رنگ شدن نظارت اجتماعی فراهم شدن زمینه و تسهیل تولید آسیب ها و جرائم اجتماعی است.
بر طبق نظریه اجتماعی«پنجره شکسته» بی نظمی و درهم ریختگی ظاهری در شهر که نمونه اعلای آن در مناطق حاشیه ای وجود دارد موجب افزایش تمایل به هنجار شکنی و قانون گریزی می شود.وقتی ذهن و روان افراد جامعه نظم گریز می شود و بی نظمی را حالت طبیعی جامعه می پندارد این امر خود را در فرار از نظم هنجاری و قانونی شهر بروز می دهد.
و اما شهری چون یزد نیز که اکنون درگیر مساله حاشیه نشینی شده است کما بیش از همین روند پیروی می کند.توسعه صنعتی یزد و ایجاد فرصت های شغلی متعدد همان جاذبه ای بوده که مهاجرین را به خود فراخوانده است.
اما از سوی دیگر بازار کار،بازار مسکن و خدمات اجتماعی قادر به جذب این تقاضای گسترده نبوده و حاشیه های شهری را به وجود آورده است.بر طبق آمار استان یزد سومین شهر مهاجر پذیر کشورست و تقریبا به ازای هر یک نفر یزدی که از یزد خارج می شود دو نفر غیر یزدی وارد این شهر می شوند.جدای از موضوعات اقتصادی و شغلی مساله بزرگتر عدم جامعه پذیری این حجم مهاجر به استان یزد است.جامعه پذیری به این معناست که همه افراد یک جامعه یادبگیرند که چگونه باید در قالب هنجارها،ارزش و روندهای اجتماعی در چارچوب یک جامعه زندگی کنند.با توجه به یکپارچگی فرهنگی،مذهبی ،نژادی و زبانی که در گذشته در جامعه یزد وجود داشته ورود خرده فرهنگ های مهاجر نیاز به مهارت های تعاملی در مردم بومی یزد را افزایش می دهد.
راه حل بسیاری از این مسائل صرفا در دست دولت ها نیست. جوامع در صورتی که شهروندانش توانمند شوند و فرصت نقش آفرینی اجتماعی پیدا کنند خود می توانند بخش مهمی از راه حل مسایل باشند.امروزه تجربه جهانی به خوبی نشان می دهد که سازمان های غیردولتی و یا مردم نهاد در تعامل با دولت و با برنامه های محلی و هوشمندانه توانسته اند که جوامع محلی را توانمد سازند و مشکلات منطقه ای خود را حل و یا تضعیف کنند.
یزد همواره جامعه ای متکی بر استعدادها و ظرفیت های خود بوده است و همین امر چراغ راهنمای خوبی برای یافتن شاهراه اصلی مبارزه با آسیب های ناشی از حاشیه نشینی است.

بخش نظردهی بسته شده است..