موسوی لاری:

اصولگرایان به دنبال انتخابات سه‌ضلعی‌اند/رییس دولت اصلاحات وارد مقوله انتخابات نشده است

تا امروز اصلاح‌طلبان نشان دادند که قدرت تصمیم‌گیری در شرایط سخت و دشوار را دارند و می‌توانند از بدترین شرایط، مناسب‌ترین وضعیت را برای خودشان خلق کنند.

به گزارش یزدی نیوزعبدالواحد موسوی لاری انتخابات‌های مهمی را در ایران در جایگاه وزیرکشور برگزار کرده است، نخستین انتخابات شوراهای شهر‌و‌روستا و مهم‌ترین انتخابات مجلس شورای اسلامی (مجلس هفتم) . در دوران وزارتش روزهای پرتلاطمی را دیده. وقایع کوی دانشگاه و حوادث بعد از آن… حالا موسوی لاری عضو مجمع روحانیون مبارز است و بر انتخابات‌هایی که اصلاح‌طلبان در آن شرکت می‌کنند تاثیرگذار… برای انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری بود که تلاش‌هایی در راستای رسیدن به ائتلاف در جریان اصلاح‌طلبان انجام داد و این فعالیت‌ها در انتخابات مجلس دهم هم ادامه داشت. او حالا برای انتخاب دوازدهمین رییس‌جمهور معتقد است که باید جریان مطبوعش به ارزیابی از عملکرد دولت برسد، ارزیابی منطقی که در فضایی تعاملی به رییس‌جمهور ارایه شود. موسوی لاری معتقد است که باید به شورای پنجم نگاهی جدی داشت نه اینکه مانند گذشته این انتخابات تحت‌الشعاع انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گیرد. او می‌گوید که جریان اصلاحات نیروهای متخصص و کارآمدی برای شوراها در سراسر کشور دارد. لاری از وجود اختلافات میان اعضای حاضر در شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان هم می‌گوید. او اینها را تنها اختلاف سلیقه می‌داند که قابل حل است و در نهایت منتج به نتیجه می‌شود. وضعیت اردوگاه اصولگرایان از نظر لاری بسیار آشفته‌تر از آن چیزی است که به چشم می‌آید. وزیر کشور دولت اصلاحات از نظرات اقتضایی آقایان ناطق نوری، خاتمی و هاشمی‌رفسنجانی برای انتخابات خبر می‌دهد در عین حال تاکید می‌کند که این افراد جلسات مدونی برای انتخابات ندارند بلکه به اقتضا نظرات‌شان را ارایه می‌کنند. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح مصاحبه با عبدالواحد موسوی لاری است.  

به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان برای رسیدن به وحدت در روند انتخابات کار راحت‌تری نسبت به جریان رقیب در پیش دارند اما شنیده‌ها مبنی بر وجود اختلافات داخلی در شورای‌عالی سیاستگذاری نگرانی‌هایی را ایجاد کرده است، سیاست خاصی برای جلوگیری از این اتفاق از سوی بزرگان مد نظر قرار گرفته است؟
تا امروز اصلاح‌طلبان نشان دادند که قدرت تصمیم‌گیری در شرایط سخت و دشوار را دارند و می‌توانند از بدترین شرایط، مناسب‌ترین وضعیت را برای خودشان خلق کنند. این موضوع در انتخابات ٩٢ و ٩٤حتی برای مخالفین هم محرز شد.  جریان اصلاح‌طلب یک طیف با احزاب و چهره‌ها و نگاه‌های متفاوت است و انتظار کارکرد حزب از یک جریان جبهه‌ای و طیفی انتظاری غلط است. اگر انتظاری غیر از این باشد، شدنی نیست. این یک شعار نیست و تاکید می‌کنم که این جریان قطعا در تصمیم‌گیری‌های کلان ولو اختلاف سلیقه‌ای هم که در زیر مجموعه‌ها و در مسائل فرعی وجود داشته باشد، به نقطه توافق می‌رسد.
برخی معتقدند که ترکیب فعلی شورای‌عالی سیاستگذاری فرد محور شده و با پیشبرد نظام حزبی سازگاری ندارد، قایل به این موضوع هستید؟
خیر. همه احزابی که در جرگه اصلاح‌طلبی تعریف شده‌اند از شورا خارج نیستند و همگی حق رای دارند ضمن اینکه معتقدم تقویت احزاب به کارکرد حزب آنها مربوط می‌شود و هر حزبی که واقعا خود را در شرایط حزب آراسته باشد بیشتر می‌تواند نقش‌آفرینی کند و احزابی که کمتر واجد اوصاف حزبی هستند قطعا نقش آنها کمتر خواهد بود. البته باید بپذیریم که هم در وزن احزاب و هم نقش چهره‌های منفرد نواقصی وجود دارد که باید برطرف شود.
پس این بیانیه‌ها و اعتراضات از روند تصمیم‌گیری شورای‌عالی سیاستگذاری به چه خاطر است؟
اینها اختلاف سلیقه‌هایی‌است که به شکلی طبیعی وجود دارد البته عده‌ای هم درون و بیرون به این مساله دامن می‌زنند.
بله… اتفاقا برخی رسانه‌های جریان رقیب هرروزه دنبال جریان‌سازی و پررنگ نشان دادن این اختلافات هستند. یعنی با این وجود نیاز به سازوکار خاصی در این باره نیست؟
این موضوعات حل می‌شود. این حرف و حدیث‌ها را در انتخابات مجلس دهم هم داشتیم. اما به هر حال به توافق رسیدیم و من به شخصه نگران نیستم چراکه همه نیت‌شان خیر است و در نهایت نقطه افتراقی باقی نمی‌ماند. به هر حال همه احزاب در شورای‌عالی حضور دارند به علاوه یک‌سری چهره‌های ملی هم هستند که مورد وفاق خود آنها هم قرار دارد بنابراین مشکلی غیرقابل حل وجود ندارد. البته این را هم باید بپذیریم که متاسفانه احزاب ما در استانداردسازی رفتارهای حزبی‌شان هنوز کم دارند بالاخره یک حزب از تشکیل تا برگزاری کنگره‌ها و… باید به شکلی فعال کار کند. هنوز بسیاری از احزاب ما نتوانستند به استاندارد لازم برسند تازه اگر هم برسند باز به یک جبهه ائتلافی نیاز داریم. توصیه همیشگی من این بوده که احزاب در پروژه‌هایی مثل انتخابات که موفقیت موردی دنبال می‌کنند باید به یک پروسه دایمی خودسازی حزبی برسند. یعنی به صورت حزب زنده عضوگیری و فعالیت‌های گسترده داشته باشند. تمام حضور و فعالیت احزاب که نباید فقط مختص به یک انتخابات باشد! به اعتقاد من انتخابات فرصتی برای عضوگیری و تقویت تشکیلات احزاب است و باید از این فرصت در جهت ارتقای هویت حزبی خود استفاده کنند.
 
 
فعالیت‌های انتخاباتی شوراها اگرچه در شورای‌عالی سیاستگذاری آغاز شده اما (به شکلی طبیعی) هنوز سازمان یافته نیست. سیاست‌های خاصی برای تقویت برنامه‌های انتخاباتی سراسری در نظر گرفته شده است؟
قدم اول برای ورود به انتخابات، ارزیابی شرایط فعلی شوراها یا هر مقوله مرتبط دیگر است. برای این منظور باید کارگروهی از طرف شورای‌عالی تعیین تا با لحاظ‌کردن شاخص‌هایی، میزان موفقیت یا عدم موفقیت شورای موجود مورد بررسی قرار گیرد و سپس به تدوین برنامه و معرفی نامزدها بپردازد. برای اینکه از جریان زمانی عقب نمانیم کارگروهی با مسوولیت دکترمحمدعلی نجفی تشکیل شد تا شاخص‌ها و چارچوب‌های مورد نظر را تهیه کنند و تا آنجا که شنیده‌ام این کارگروه کارش تمام و ارزیابی شوراهای فعلی تا حدی دنبال شده و آماده ارایه به شورای‌عالی است که با آغاز جلسه رسمی شورا، این کارگروه اعلام گزارش می‌کند حالا یا تصمیم بر این می‌شود که کارگروه با همان ترکیب امور را پیش ببرد یا ترکیب جدید به وجود آید. اما با توجه به اینکه افرادی که در آن کارگروه حضور داشتند افراد خبره و توانمندی هستند، احتمالا خروجی این کارگروه خوب و مناسب باشد.
در خصوص ریاست شورای‌عالی سیاستگذاری، آقای عارف به عنوان رییس انتخاب شدند. در این خصوص نظر شما چیست؟
برخی موارد فرع زاید بر اصل می‌شود، اینکه شورا را چه شخصی از اعضا اداره کند موضوع ثانویه ما قرار دارد. مساله اصلی ما این است که با برنامه و انسجام پیش برویم. تاکید می‌کنم اداره جلسات موضوعی نیست که عامل اختلاف و چنددستگی شود.
با وجود ضعف‌های فعلی در شوراها، دور پنجم انتخاباتی را چگونه می‌بینید؟ می‌توان به بهتر شدن شورا با ورود کامل و جامع اصلاح‌طلبان امیدوار بود؟
به عنوان کسی که برگزارکننده نخستین انتخابات شوراهای شهر و روستا در کشور (زمان دولت اصلاحات) بودم، شرایطی که هیچ احدی باورش نمی‌شد چنین انتخاباتی در ایران پابگیرد، ایستادم و انتخابات را برگزار کردم و شوراها در سراسر کشور شکل گرفت. معتقدم که ما اصلاح‌طلبان در سال ٩٢ به گونه‌ای که شایسته و بایسته نهاد شورا است وارد عرصه نشدیم. در انتخابات دوره گذشته، شوراها تحت‌الشعاع مقوله ریاست‌جمهوری قرار گرفت و این امر باعث شد تا موضوع شوراها کمرنگ شود. باید در سال آینده مقوله شوراها با همان اهمیتی که دارد، مطرح شود. در سراسر کشور جمعیتی نزدیک به ١٠٥ هزار نفر از طریق شوراها وارد عرصه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی می‌شوند. این مجموعه را با این اهمیت نمی‌توان در ذیل یک مقوله دیگر قرار داد. باید دنبال این باشیم که انتخابات آینده ریاست‌جمهوری و شورا هرکدام جداگانه در جایگاه‌های خود تعریف شوند به گونه‌ای که هیچ‌کدام تحت‌الشعاع دیگری قرار نگیرند.
با این وجود اصلی‌ترین تمرکز اصلاح‌طلبان برای انتخابات شوراهای شهر و روستا با این همه گستردگی به چه شکلی خواهد شد تا اینکه وزن شوراها بهتر و کیفی‌تر شود؟
اصلاح‌طلبان باید کسری عدم اهتمام دوره گذشته انتخابات شوراها را در دور پنجم سال ٩٦ جبران کنند. در دوره گذشته اهتمام جدی وجود نداشت باید چهره‌های خدمتگزاری به عرصه بیایند و کسانی که حرفی برای گفتن در اداره شهر‌وروستا دارند. خوشبختانه نیروهای تحصیلکرده و با‌تجربه در همه مناطق شهر و روستا در سراسر کشور داریم تا حدی که همین الان تصمیم بگیریم که اعضای شورای شهر و روستا دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد در رشته مرتبط با اداره شهری باشد، می‌توانیم نامزد واجد شرایط داشته باشیم و دست‌مان از لحاظ نیروی انسانی خالی نیست.  می‌توان نگاه کارشناسانه کرد به مسائل مربوطه و وزن شوراها و قدرت تصمیم‌گیری و نقش آفرینی آنها را بالا برد و به کمک مجلس شورای اسلامی دهم یک‌سری اختیارات برای شوراها تصویب کرد.  در دوره اصلاحات تلاش کردیم که شوراها به جایگاهی بهتر از آن چیزی که هست از نظر حوزه و حیطه تصمیم‌گیری قرار دهیم که این‌گونه نشد و شورای نگهبان یک طرف بود و موانع دیگری بر سه‌راه قرار داشت. حتی لوایحی که به مجلس هفتم می‌دادیم همیشه با مشکل مواجه بود. اما می‌توان از حالا کارگروه قوی و با‌تجربه از خود اعضای شوراهای سابق و کارشناسانی که آشنا به مساله هستند، تشکیل داد و با همکاری همین مجلس درباره تقویت تصمیم‌گیری‌های شوراها کار کرد. در انتخابات آینده هم در رابطه با دولت و شوراها با عزم قوی‌تر و آگاهی نسبت به کارها و وظایف دولت و شوراها وارد عمل می‌شویم و تلقی خود من این است که اختلاف سلیقه دوستان مانع انسجام و وحدت نظر در کلیت قضیه نخواهد شد.
اصلاح‌طلبان تلاش خود را برای حمایت مجدد از دولت روحانی این‌بار برای دور دوم ریاست‌جمهوری چگونه پیش می‌برند؟
اصلاح‌طلبان بعد از چهار سال یکی از رسالت‌های خود را ارزیابی کارکرد منتخب انتخاباتی خود می‌دانند نه به این معنا که کارکرد را چماقی کنند به سر دولت بزنند یا به تعریف و تمجید غیرواقعی بپردازند و به‌به و چه‌چهی کنند و از کارکردهای دولت مدینه فاضله درست کنند. چهار سال پیش آمدیم و گفتیم این دولت باشد و فلان دولت نباشد به هرحال اصلاح‌طلب‌ها ایده‌ها، آرمان‌ها، توقعات و انتظاراتی در اداره کشور داشتند، اینکه چقدر محقق شده و چه میزان تحقق نیافته و کم و کاستی‌ها تا چه اندازه معلول کم‌کاری دولتمردان و تا چه اندازه ناشی از فشارهای خارجی و تا چه اندازه آقایان بلد نبودند راه را بروند قطعا این موارد باید مورد ارزیابی و  بررسی اصلاح‌طلبان قرار بگیرد و بالطبع نتیجه خودش را در انتخابات نشان می‌دهد. این امر به معنای مشروط شدن به حمایت اصلاح‌طلبان از دولت نیست.  این ارزیابی‌ها به دولت تدبیر و امید کمک می‌کند که اگر در چهار سال گذشته در جاهایی کاری می‌باید انجام دهد که نداده یا بالعکس، برای چهار سال آینده اصلاح شود. نمی‌شود همین‌طوری بدون نگاه به آنچه در گذشته رخ داده راه آینده را در پیش بگیریم. در واقع انتخابات ریاست‌جمهوری از منظر اصلاح‌طلبان با یک نگاه نقادانه و ارزیابی روشن از آنچه اتفاق افتاده همراه خواهد بود.  در ریاست‌جمهوری دوستان اصلاح‌طلب حرف و حدیث‌هایی دارند. آنها نمی‌توانند بدون ارزیابی کارکرد دولت وارد صحنه عمل شوند. بالاخره این دولت به نحوی منتسب است به جریان اصلاح‌طلب و طیفی از افرادی که خودشان را اعتدالی می‌نامند و مجموعه حامیان دولت و آنهایی که در شکل‌گیری دولت یازدهم نقش داشتند.
ارزیابی‌ها از عملکرد دولت یازدهم به وسیله اصلاح‌طلبان به چه صورت خواهد بود؟
در انتخابات آینده شوراها و دولت، اصلاح‌طلبان قطعا بدون ارزیابی وارد نمی‌شوند. یعنی اگر دولت و شوراهای شهر و روستا در جایی کم کاری کرده یا راه برای‌شان باز نبوده باید مورد بررسی قرار بگیرند. اصلاح‌طلبان بر مواضع خود استوارند و انتظار هم نیست نگاه دولت صد درصد منطبق با این جریان باشد اما انتظار این است دولت در کارنامه خود وفای به عهد، عمل به برنامه‌های انتخاباتی و… را پایبند باشد و اگر در جایی هم موفق نشده بیاید علت و از تلاش‌هایش در رابطه با آن موضوع بگوید. این یک انتظار بجا و یک تعامل همراه با گفت‌وگو است.
اگر دولت ضعف‌هایش را نپذیرفت چه پیش ‌می‌آید؟
خیلی بعید است چرا که در محیط دوستانه بحث می‌شود.
در مباحث خود اشاره داشتید که جمعی خدمتگزار را برای شوراها انتخاب می‌کنید. بعضا دیدیم افرادی که تجربه مدیریت شهری ندارند هنرمندان و ورزشکاران به واسطه شهرت و عنوان خود به لیست‌ها ورود پیدا می‌کنند. آیا این دوره صرفا به قصد پیروزی در صحنه به این گروه هم توجه خاصی می‌شود به‌خصوص از سوی اصلاح‌طلبان؟
همه مقولات اجتماعی نسبی است. آرمان و هدف ما این است که شورای کارشناس و زبده تشکیل دهیم و اینکه مقولات مربوط به حوزه شوراها مشخص و ترکیب شورا باید به گونه‌ای باشد که وقتی شورا تصمیم گرفت با نگاه کارشناسی و حرفه‌ای باشد و همین طور بی‌حساب و کتاب تصمیم‌گیری نکنند. در تهران یکی از مقولاتی که شهر را فشل می‌کند همین مقوله فروش تراکم و برج‌سازی در کوچه پس کوچه‌های شش متری با برج‌های چندین طبقه است. اگر شورای شهر آشنا به کار و متخصص در مدیریت شهری و متعهد به وظیفه باشد از همان ابتدا از بروز این مسائل جلوگیری می‌کند.  طرح تفصیلی شهر با محوریت شورای‌عالی شهرسازی که رییسش وزیر راه‌وشهرسازی است تصویب و ابلاغ می‌شود اما تغییراتی که در کمیسیون و ماده پنج داده می‌شود گاهی اوقات در تغییر کامل طرح‌های تفصیلی شهر موثر است. مثلا در تهران گفته شده با ضوابطی می‌توان بین سه تا پنج طبقه ساخت و ساز کنید. اینها می‌آیند با استفاده از کلیاتی، پنج طبقه را به هشت تبدیل می‌کنند و… این برای رفع نیاز درآمد شهرداری است. بسته شدن راه درآمد شهرداری و اتصال به فروش و تراکم‌سازی یکی از ضایعات است که در این مدت رایج شده، چه دوره آقای قالیباف و چه قبل او.  باید تلاش کنیم که وقتی ٢٠ نفر و در صورت اصلاح قانون ٣١ نفر به مردم برای شوراها در تهران عرضه می‌کنیم بگوییم که با این ترکیب مدنظر، شهر را از این بلبشو و به‌هم ریختگی نجات خواهیم داد.
برای عدم تکرار اشتباهات انتخابات مجلس ٩٤ و عدم پایبندی برخی از اعضای لیست امید در انتخاب رییس مجلس و حتی عدم شکل‌گیری الهه راستگوها در شورای چهارم چه سازوکاری اتخاذ شده، آن هم با توجه به گستردگی انتخابات شوراها در سطح کشور؟
فراموش نکنیم در انتخابات گذشته سال ٩٤ ما کاندیدای از پیش معرفی شده نداشتیم و تمامی کاندیداهای احتمالی ما را از گردونه خارج کرده بودند و ما از بین کسانی که داوطلبانه خودشان ثبت‌نام و از فیلترهای مختلف عبور کرده بودند افرادی را گزینش کردیم و این ما نبودیم که به آنها گفته باشیم بروید ثبت‌نام کنید و کاندیدای ما هستید. بین ٢٠٠ و ٣٠٠ نفر که نامزد انتخاباتی شدند در تهران سی نفر را انتخاب کردیم. این ٣٠ نفر میثاقنامه‌ای امضا کرده و مورد حمایت قرار گرفتند و من این را شهادت می‌دهم که اکثریت اینها در مجلس پایبند به میثاقنامه هستند.  ممکن است افرادی تفسیرهای متفاوتی از وظایف خود و میثاقنامه داشته باشند. اگر مقداری کار بیشتر شود و فراکسیون امید مجلس فعال‌تر حضور پیدا کند، انسجام و وحدت نظر بیشتر خواهد بود. آنچه تاکنون در مجلس رخ داده را کاملا منفی تلقی نمی‌کنم هرچند بعضی تصمیمات را در چارچوب میثاقنامه و اصل حرکت جمعی نمی‌بینم و قبول دارم که داشتن سلیقه متفاوت به معنای جدا شدن از جمع نیست. ممکن است اعضا در برخی مسائل اختلاف نظری داشته باشند و اما اگر به یک اصل یعنی حرکت جمعی التزام داشته باشند و اعلام کنند با وجود اختلاف‌نظر، در یک موضوع تابع جمع هستیم، مشکلی نیست. اگر این موضوع را در فراکسیون امید نهادینه کنیم مشکلی نخواهیم داشت و این موضوع شدنی است.  چرا به دنبال این هستیم که آدم‌ها همه مثل هم فکر کنند مگر شدنی است؟ این حرف غلطی است. اینها که ماشین نیستند که از یک کارخانه بیرون آمدند باید مثل هم باشند، تازه ماشین‌ها اگر مثل کارخانجات ماشین‌سازی ایران باشد که هر کدام یک جور کار می‌کنند! در شورای شهر آن خانمی که به دعوت حزب اسلامی کار (اصلاح‌طلب) به صحنه ورود پیدا کرد بر خلاف نظریه حزب در شورا عمل کرد خب بسیار کار بدی بود البته با برخورد‌هایی که با وی شد هم موافق نبودم. هرچند این مقوله با مقوله مجلس دهم متفاوت است.
اما در مجلس هم انتظارات و برنامه‌ها منتج به نتیجه نشد. می‌خواستیم عارف رییس مجلس شود و این‌گونه عمل نشد؟!
خب نشد. دلیلش این بود که تعدادی از اعضای حاضر در لیست تهران اصلاح‌طلب و تعدادی هم با حزب اعتدال و توسعه ائتلاف کرده بودند و آنها در انتخاب ریاست مجلس همراه نبودند. اگر اینها همین‌طور که در مرحله انتخابات به شکل ائتلافی عمل کردیم در مجلس هم عمل می‌کردند و تابع جمع باقی می‌ماندند مشکلی پیش نمی‌آمد. منتها اینها آمدند خرج خود را در مجلس جدا کردند.  طبیعی است که اصلاح‌طلبان باید در دوره آینده راجع به این نوع ائتلاف‌ها ارزیابی روشن داشته باشند. به هرحال ائتلاف می‌کنند برای رسیدن به نقطه‌ای دیگر. اگر افرادی که وارد ائتلاف می‌شوند و ٥٠ درصد کار رای آوردن و نماینده شدن را قبول دارند و ٥٠ درصد دیگر الزامات بعدی را قبول ندارند که خب دیگر همچنین آدم‌هایی نمی‌توانند مورد تایید جریان اصلاحات قرار بگیرند. اگر بنا باشد چنین روندی ادامه پیدا کند، کار مشکل می‌شود.
با توجه به گلایه‌هایی که بعدها از سوی آقای عارف در این باره و عدم پایبندی برخی به میثاقنامه امید صورت گرفته بود، رایزنی از سوی فراکسیون امید و شورای‌عالی اصلاح‌طلبان برای انتخاب رییس مجلس دهم شده بود؟
اگر گلایه بوده از اعضای فراکسیون امید صورت گرفته و شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، مقوله مجلس و موضوعات آن را به خود نمایندگان و شخص آقای عارف واگذار کرده بود و هیچ دخالتی از بیرون انجام نداد و شاید گفته شود این روش اشتباه بود و باید از سوی شورا کمک و مساعدت صورت می‌گرفت اما در نهایت آن‌طور که باید، نتوانستند تصمیم بگیرند.
برخی معتقدند شاید آقای عارف توانایی لازم را برای رایزنی در مجلس نداشته که نتوانسته کرسی ریاست را به دست آورد؟
 نه چنین نبود. مسائل اینچنین تک علتی نیست و به هرحال برخی مجلس را نمی‌شناختند و تعریفی روشن از اعتدال و اصلاحات و اصولگرایی نداشتند و خاستگاه اجتماعی خودشان را هم نتوانسته بودند تحلیل کنند و برخی هم از جریان اصولگرا که در ائتلاف با ما به صحنه آمدند نه اینکه جزو ما بوده باشند. وقتی که خط تفکیک اصولگراها با حامی دولت کشیده شد، رفتند سمت اصولگراها خب این موضوع طبیعی هم بود.
وضعیت فراکسیون امید در مجلس دهم به چه شکلی خواهد شد آیا به همین روال باقی می‌ماند یا می‌توان به تقویت کارکردی آن امیدوار بود؟
کاری را در شورا آغاز کردیم و به تعطیلات مجلس خورد و تعطیل شد؛ نشست‌هایی مشترک میان هیات رییسه‌های فراکسیون امید و شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گذاشته شد که اتفاقا خیلی هم موثر بود و بحث شد که بالاخره این فراکسیون به هرحال مولود جریان اصلاحات است و این جریان در مقوله انتخابات، متبلور در شورای‌عالی سیاستگذاری است که همه اعضا و افراد در آن عضویت دارند پس با این وجود فراکسیون امید باید به شکل تنگانگ مرتبط با این مجموعه باشد تا در تصمیماتی که در مجلس می‌خواهد گرفته شود از همراهی، همفکری و مشورت شورا و احزاب و شخصیت‌های عضو آن استفاده کند.  مجلس هویت و شأن و جایگاه خاصی دارد و نمایندگان در تصمیم‌گیری‌ها مستقل‌اند و این به معنای این نیست که بی‌نیاز از مشورت‌اند. باید از پتانسیل و ظرفیت‌های بیرونی هم استفاده کنند، ظرفیت اصلاح‌طلبی یک ظرفیت ماندنی است و در حدود ٦٥ درصد جامعه ما با همچنین گرایشی همراه هستند لذا در هر انتخاباتی که رقابتی باشد مردم به سمت این جریان می‌آیند. این ظرفیت را مجلسی‌ها باید قدر بشناسند و از آن کمک بگیرند همان‌طور که دولت باید قدر بشناسد. این جلسات مشترک میان فراکسیون امید و شورای‌عالی سیاستگذاری موجب تقویت فراکسیون در مجلس می‌شود.
گمان می‌کنید در حال حاضر فضا برای شخص آقای روحانی به چه صورت است؟ امکان حضور رقیب سرسخت برای رقابت با رییس دولت یازدهم در سال آینده وجود دارد؟
من اردوگاه اصولگراها را کاملا غیرمنسجم می‌بینم اصلا شرایط‌شان به گونه‌ای نیست که بتوانند خودشان را جمع‌و‌جور کنند و منسجم شوند و بر کاندیدایی مشخص به توافق برسند اصلا هم چنین اتفاقی نخواهد افتاد.  ثانیا روحانی با توجه به مجموعه آنچه رخ داده موقعیت خوبی دارد اگر انتقاداتی هم به دولت وارد باشد، شخص رییس‌جمهوری باید بپذیرد و این طبیعی است وی باید واقع بینانه‌تر وارد عرصه شود و روحیه امید به آینده را باید در بین مردم زنده نگه دارد و این امر با تغییر برخی همکاران، رفتارها و روش‌ها شدنی است.  اصولگراها کسی را ندارند که بتوانند در مقابل روحانی رو کنند و فرد رای آوری برابر او داشته باشند ممکن است رای دکتر روحانی را با معرفی کاندیدایی بشکنند. به ویژه در شرایطی که جریان اصلاح‌طلب بتواند قدرتمندانه از او حمایت کند. البته تلاش‌هایی شده بود که بین ایشان و اصلاح‌طلبان فاصله ایجاد کنند اما با هوشیاری ایشان و اصلاح‌طلبان آن تلاش‌ها به جایی نرسید. به همین دلیل فکر کنم برای انتخابات آینده تکلیف تا حدود زیادی روشن است مگر اینکه اتفاقی بیفتد.
البته اصولگراها هم نیم نگاهی به شخص روحانی دارند و احتمالا حمایت خود را از ایشان اعلام می‌کنند…
بله، چون گزینه‌ای ندارند. اشکال کار این است که آنها توان مقابله ندارند، ظرفیت افکار عمومی با آنها همراه نیست و در انتخابات گذشته حداکثر سی درصد جامعه به آنها جواب مثبت داد. همه کاندیدا هستند باید یک جوری جمع کنند. در این میان آقای باهنر هم می‌خواهد میدانداری کند و در صحبت‌هایش بگوید، نیم نگاهی به حسن روحانی داریم و نیم‌نگاهی به هر شخصی دیگر تا بتواند شرایط را به گونه‌ای جمع کند که نمی‌تواند هم، این کار را بکند.
در صورت محقق شدن، حضور آقایان هاشمی‌رفسنجانی، روحانی و ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز چقدر در وحدت اصولگرایان می‌تواند موثر باشد و اینکه اصلاح‌طلبان به چه شکل می‌توانند از ظرفیت این افراد برای تکرار پیروزی انتخاباتی خود استفاده کنند؟
اینها مسائلی است که تکلیفش روشن است. اگر آقای هاشمی و روحانی و امثال آقای ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز تهران نفوذی داشته باشند، می‌توانند مسیرشان را اصلاح کنند اما ندارند. آنها هم اگر می‌توانستند از ظرفیت‌های این افراد در جامعه روحانیت مبارز تهران استفاده کنند خیلی به نفع‌شان بود اما نتوانستند چنین کنند. آقای هاشمی که روزی حرف اول را در جامعه روحانیت مبارز می‌زد و حتی آیت‌الله مهدوی کنی نگاه می‌کرد که بالاخره ایشان چه می‌گوید، دیگر به رقیبی برای آنها تبدیل شده که در هر شرایطی باید او را بکوبند.  متاسفانه جامعه روحانیت تصمیم‌گیر ندارد آقایان هاشمی و روحانی عضو این تشکل بودند اما آنها در مقابل این دو نفر قرار گرفتند در حالی که می‌توانستند به شکلی معقول و بهتر با این افراد رفتار کنند.
فکر می‌کنید آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباح‌یزدی نمی‌توانند لیدری اصولگراها را عهده‌دار باشند؟
لیدری بخشی را می‌توانند نه همه جریان اصولگرایی را. چیزی که آقای باهنر هم به صراحت گفت آقای مصباح مثل دیگر شخصیت‌ها نماد فقط بخشی از این جریان سیاسی هستند و آنها نتوانستند با یکدیگر جمع شوند.
یعنی نمی‌توانند به نتیجه‌ای در‌این‌باره برسند؟
 بعید است. بالاخره منافع و جهت‌های آنها متفاوت است.
علت این موضوعات را تکروی برای قدرت می‌دانید؟
اگر فرد یا گروهی خود را حق مطلق دانست با هیچ کس دیگر نمی‌تواند همراه شود این خود مطلق‌پنداری یکی از آفاتی است که متاسفانه در جریان اصولگرایی وجود دارد. بنابراین به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویا اصلاح‌طلبان از همه آن چیزی که می‌گویند جدا هستند. اگر اصلاح‌طلبان هم مثل آنها رفتار می‌کردند که فضای تندی در جامعه شکل می‌گرفت. اما، ما قبول داریم که نمی‌توان صددرصدی به مسائل نگاه کرد و باید سهمی هم برای رقیب قایل شد و دعوا دیگر خیلی تند نمی‌شود.  به سوابق مدیریتی احمدی‌نژاد نگاه کنید دربان دم در را هم به دلیل اینکه با او همراه نیست عوض کرده چرا چون فکر می‌کردند که او حق مطلق است و هرکسی غیر او باطل است و در واقع مشکل اصلی اصولگراها خودمطلق پنداری است که به اینها لطمه می‌زند.
چندی پیش باهنر اعلام کرده بود که برای انتخابات سال ١٤٠٠ برنامه‌های خود را تهیه می‌کنیم.
ما تشویق‌شان می‌کنیم می‌گوییم که اگر اهل برنامه باشید بهتر. دعا می‌کنیم به نتیجه برسند.
 این فرد (احمدی‌نژاد) سبد رایی در جامعه داشت تکلیف این سبد رای برای انتخابات آینده چه می‌شود؟
آقای احمدی‌نژاد به صفت شخصی خود و با رفتارهای پوپولیستی‌اش عده‌ای دور و برش جمع شدند اما به جد معتقدم که وی هیچ‌وقت تهدید انتخاباتی نبود. خیلی راضی بودم احمدی‌نژاد به صحنه می‌آمد تا تکلیفش در جامعه مشخص شود اما متاسفانه اینگونه نشد. گفتیم بیاید همه توش و توانش را به کار بگیرد بعد تمام می‌شد، اما با تدبیر مقام معظم رهبری، احمدی‌نژاد رفت کنار.
فکر می‌کنید این رفتن دایمی باشد یا موقت؟
احمدی‌نژاد دوره و تاریخ مصرفش تمام شد.
یعنی معتقدید اگر می‌آمد به صحنه تا آخر باقی می‌ماند؟
بله او کسی نبود که بکشد کنار. می‌آمد باقی می‌ماند و در نهایت شکست می‌خورد.  احمدی‌نژاد به سفرهای استانی که اخیرا می‌رفت از شهرهای مختلف آن استان با خود آدم می‌بردند در شهر محل حضور و سخنرانی‌اش. خب هر شخصی که همچین امکاناتی در اختیارش باشد با اتوبوس و مینی‌بوس افراد را با خود همراه کند قطعا جمعیت هزار نفره شکل می‌گیرد. چرا باید بگوییم که وی به شهری رفته و شش نفر برایش شعار دادند معلوم می‌شود پایگاهی دارد! کدام پایگاه؟ با کدام کارنامه؟!. احمدی‌نژاد آن زمانی که رقابت کرد و پیروز شد یکی از دلایلش این بود که آقای هاشمی‌رفسنجانی به‌شدت تخریب شده بود و هر کسی در مقابل هاشمی می‌آمد برنده انتخابات می‌شد چون ایشان را به‌شدت در آن زمان تخریب کرده بودند. دوم اینکه احمدی‌نژاد هندوانه چاقو نخورده بود کسی نمی‌دانست که وی چه هست؟!. الان با کدام کارنامه می‌خواهد خودش را عرضه کند؟ با این همه اختلاس، با این همه به‌هم ریختگی و کج فهمی در سیاست خارجی. چه کارنامه قابل دفاعی دارد که به صحنه بیاید؟احمدی‌نژاد هیچ خطری برای انتخابات نبود.
انتخابات آینده ریاست‌جمهوری را چند ضلعی پیش‌بینی می‌کنید؟
اگر رقابت میان اصلاح‌طلب و اصولگرا باشد شکست مفتضحانه‌ای را اصولگرایان می‌خورند. اگر موفق شوند انتخابات را سه و حتی چهار ضلعی کنند نتیجه آن کاهش رای کاندیدای اصلی خواهد بود. که اگر هدف آنها این باشد احتمالا رقابت انتخاباتی چند ضلعی خواهد شد. هنوز نتوانستند به جمع‌بندی برسند و اینکه نتایج کارهای‌شان به ساماندهی اصولگراها منتج شود.
اصلاح‌طلبان و دیگر حامیان دولت به نقطه توافق به راحتی می‌رسند اما طرف مقابل خیلی مشکل دارد اگر کاندیدایی بیاورند که حزبی باشد وزن سیاسی‌شان در جامعه مشخص و قطعا شکست می‌خورند. اگر مثل دور دوم آقای خاتمی فقط کاندیدا بیاورند به امید اینکه رای او را بشکنند و آقای روحانی را هم با رای پایین‌تری در سال ٩٦ بخواهند پیروز کنند یا حتی دو مرحله‌ای شود باید بروند افرادی را پیدا کنند که این‌هم معلوم نیست به نتیجه برسد. اردوگاه اصولگراها در انتخابات سال ٩٦ بسیار آشفته‌تر از آن چیزی است که متصور هستیم.
امکان ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگراهای معتدل در انتخابات آینده وجود دارد؟
 اصولگراها دنبال کاندیدای خودشانند و چون می‌دانند توانایی عرضه یک نفر را به عرصه ندارند می‌گویند که ما نیم نگاهی هم به حسن روحانی داریم.
برخی برای پیشبرد برنامه‌ها و اهداف تشکیلاتی، اهانت‌هایی را به چهره‌های مختلف نظام از جمله شخص رییس‌جمهور می‌کنند آن هم به بهانه و به اسم انتقاد، تا چه اندازه این رفتارهای سیاسی می‌تواند برای آنها موفقیت‌آمیز باشد؟
افرادی که فحاشی و توهین می‌کنند با آنها برخورد نمی‌شود، منظور این نیست که به زندان بروند باید آنها را طرد کنند. باید اخلاقیات رعایت شود مگر توهین به هر فرد عادی در جامعه نه الزاما شخص رییس‌جمهور مجاز است؟!
چند ماه پیش خبری منتشر شده بود از دیدار خصوصی برخی اصلاح‌طلبان و شخص شما با آقای دکتر روحانی در منزل ایشان. این دیدار را تایید می‌کنید؟
خیر. هیچ دیداری صورت نگرفته است.
 آقای خاتمی و ناطق نوری تاکنون درباره انتخابات سال آینده با یکدیگر دیدار و رایزنی داشته‌اند؟
خیر. خود اقای خاتمی هم خیلی وارد مقوله انتخابات نشده‌اند. حتی اعضای شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان که از او خواستند در مورد ترکیب شورا مستقیما نظر بدهند اما نپذیرفتند و ورود مستقیم به تصمیمات نداشته و ندارند. خیلی‌ها معتقدند ممکن است استراتژی‌های انتخاباتی برای سال آینده از سوی چهره‌هایی همچون آقای خاتمی و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی اتخاذ شود. بالاخره آقایان ناطق نوری، هاشمی و خاتمی دیدگاه‌های خود را منتقل می‌کنند اما اینکه به شکل خاص نشسته باشند که برنامه‌هایی را تدوین و راهبردهای انتخاباتی را اعلام کنند، خیر تاکنون چنین چیزی نبوده است.
یعنی بیشتر نظرات این افراد جنبه مشورتی دارد؟
نمی توان گفت مشورتی است. اگر نظری داشته باشند به صورت اقتضایی ممکن است اعلام کنند. آقایان خاتمی و هاشمی به عنوان دو چهره اصلی اصلاحات و اعتدال با یکدیگر نشست و برخاست دارند و ممکن است نکاتی گفته شود اما اینکه رفته باشند و بنشینند صرفا درباره انتخابات و فلان موضوع خاص حرف بزنند، اصلا صحت ندارد.
خبری در فضای مجازی پس از نامه احمدی‌نژاد به رهبر انقلاب منتشر شد که آقای خاتمی نامه‌ای به رهبری نوشته‌اند و درخواست دیدار با ایشان داشته است؟ وجود همچین نامه‌ای صحت دارد؟
من تاکنون نشنیده‌ام. آقای احمدی‌نژاد همیشه در جلسات عمومی با رهبری حضور دارند. این مورد خاص که رهبری نظرشان این بوده و اعلام کردند که شما بساط انتخاباتی خود را جمع کن بحثی جداست. ضمنا بحث آقای خاتمی و احمدی‌نژاد دو مقوله جدا از هم با دو شخصیت و کاراکتر جدا است. آقای خاتمی که من می‌شناسم هیچ زمانی از رهبری خودش را جدا نمی‌دانسته است و با وجود همه تهمت‌ها و شایعه پراکنی‌ها، همیشه از ایشان به نیکی یاد کردند.
تکلیف پرونده تان در حمله افراطیون به شما برای سخنرانی در ورامین به کجا رسید؟
من هیچ‌وقت شاکی نبودم و آنها را هم که هیچ‌وقت کسی دنبال نمی‌کند و جرم که مشهود بود و دادستانی می‌توانست ورود پیدا کند. به هر حال اگر بخواهند رسیدگی کنند، می‌توانند. اما نشد دیگر. من اصلا پیگری نکردم. دولت هم ورود پیدا نکرد و همه‌اش فقط شعار بود.

بخش نظردهی بسته شده است..