گزینه‌ نهایی اصلاح طلبان

علی شکوهی

ارزیابی اصلاح‌طلبان از وضعیت کنونی چیست و با کدام تحلیل از شرایط عمومی جامعه و جریان‌های سیاسی درباره انتخابات ریاست‌جمهوری سال بعد تصمیم خواهند گرفت. به نظر می‌رسد که نکات زیر مورد توجه جریان اصلاح‌طلب بوده و بر تصمیمات آنان تاثیرگذار است:
اول- چندین سال است که مساله تحریم احتمالی انتخابات از دستور کار اصلاح‌طلبان رادیکال‌تر خارج شده و البته این امر از ابتدا هم مورد قبول اکثر نیروهای اصلاح‌طلب نبوده است. اثربخشی نسبی معرفی نامزد و شرکت در رقابت و دعوت از مردم به رای دادن، در دو انتخابات سال ٩٢ و ٩٤ بیش از گذشته تحریم‌کنندگان احتمالی انتخابات را در انزوا قرار داد. به نظر می‌رسد حرف تحریم‌کنندگان احتمالی انتخابات در میان اصلاح‌طلبان و چهره‌های شاخص آن خریداری ندارد و شرکت در انتخابات یک اصل محوری برای غالب جریان‌های اصلاح‌طلب است.
دوم- برای اصلاح‌طلبان محرز است که بسیاری از نیروهای برجسته اصلاح‌طلب برای انتخابات ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت نخواهند شد و بازگشت آنان به قدرت برای برخی از نهادها و نیروهای سیاسی به مثابه خط قرمز است. بنابراین یا باید با افرادی درصحنه رقابت انتخاباتی حاضر شوند که از شانس رای‌آوری بالایی برخوردار نیستند یا باید به سراغ نیروهایی بروند که هم تایید صلاحیت می‌شوند و هم احتمال رای آوردن دارند اما لزوما اصلاح‌طلب نیستند. در واقع اصلاح‌طلبان به این واقعیت تن داده‌اند که در شرایط مناسبی برای رقابت انتخاباتی قرار ندارند و از همان ابتدا یعنی در مرحله تایید صلاحیت احتمالی نامزدهای خود دچار محدودیت هستند.

در این وضعیت، همراهی با نیروهای سیاسی معتدل که در مجموع با اصلاح‌طلبان همراهند و با آنان تعارض اساسی ندارند، یک گزینه مطلوب است که در دو انتخابات گذشته تجربه شد.
سوم- تردید نمی‌توان کرد که بدنه اصلی حامیان دولت روحانی را اصلاح‌طلبان تشکیل می‌دهند و این دولت بر سبد رای این جریان تکیه دارد. دکتر روحانی در اعلام مواضع خودش، هیچ پنهان‌کاری خاصی برای جلب رای اصلاح‌طلبان نکرد و صادقانه مواضع خودش را با مردم در میان گذاشت و معلوم شد که اگر دست خودش باشد و بتواند، بسیاری از مطالبات اصلاح‌طلبان را عملی خواهد کرد. در عین حال محدودیت دولت روحانی را اصلاح‌طلبان می‌دانند و در این زمینه با دولت همدلی می‌کنند.  دولت روحانی برای تداوم حیات خودش در دوره بعد هم عمدتا به رای همین جریان وابسته است و اگر حمایت اصلاح‌طلبان نباشد، دکتر روحانی را باید نخستین رییس‌جمهوری یک‌دوره‌ای چند دهه اخیر دانست.
چهارم- از نظر اصلاح‌طلبان هنوز هم «اهداف سلبی» مهم‌تر از «اهداف ایجابی» هستند و همین که دست افراطیون از قدرت کوتاه شود و دولتی با رویکرد عقلانی روی کار باشد، کافی است و آنان حاضرند وضعیت ناگوار خودشان را تحمل کنند اما کسانی دولت را در اختیار نگیرند که تجربه تلخ هشت ساله قبل را برای مردم ما رقم زدند. طبعا «نه» گفتن به‌خودی خود هدف نیست اما در مواردی چاره دیگری باقی نمی‌ماند. اصلاح‌طلبان به تجربه دریافته‌اند که اگر در صحنه نمانند و به نفع نیروهای معتدل رای ندهند، باید شاهد به قدرت رسیدن کسانی باشند که قطعا زیان حضورشان در قدرت برای مردم و کشور بسیار زیاد است. بر همین اساس در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٦ هم رویکرد سلبی را مورد توجه قرار خواهند داد تا دست‌کم همین وضعیت ادامه یابد و کارهای ناتمام دولت روحانی به اتمام برسد.
پنجم- درست است که دولت روحانی لزوما همان دولت مورد قبول غالب اصلاح‌طلبان نیست و آنان برخی از وزرای کابینه را قبول ندارند و تحرک و پویایی بیشتری را از وزیران دولت انتظار دارند و پیر بودن کابینه را نقطه ضعف آن تلقی می‌کنند اما در عین حال انکار نمی‌توان کرد که دولت روحانی فرصت خدمت را برای طیف بزرگی از اصلاح‌طلبان ایجاد کرد و اکنون بسیاری از مدیران برجسته و استراتژیک اصلاح‌طلب از دایره تنگ‌نظری سیاسی گذشته رها شده و امکان خدمت به مردم را دارند.  
ششم- وجود دکتر روحانی برای اصلاح‌طلبان یک فرصت است. اگر روحانی نبود یا جریان اعتدال‌گرای درون نظام در صحنه سیاسی کشور حضور نداشت، آنگاه تجمیع آرای اصلاح‌طلبان بر محور کدام چهره سیاسی ممکن می‌شد؟ در واقع باید خوشحال بود که در شرایط پیچیده سیاسی کشور افرادی مانند دکتر روحانی هستند که می‌توانند محور وفاق اصلاح‌طلبان با فعالان سیاسی دیگر از جمله طیفی از اصولگرایان و اعتدالگرایان شوند و با رای دادن به آنان می‌توان انزوای سیاسی و شکست تندروان را رقم زد. بنابراین اصلاح‌طلبان هم به نوعی مدیون دکتر روحانی هستند. اینک که شرایط عمومی کشور فرق اساسی با انتخابات سال ٩٢ نکرده و همان مناسبات سیاسی گذشته بر جریان‌های سیاسی داخل کشور حاکم است، خدمات متقابل اصلاح‌طلبان و روحانی باید تداوم یابد و انتخاب مجدد دکتر روحانی ممکن شود.
مختصر آنکه در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان با توجه به همه نکات فوق، ‌گریزی جز دفاع از دکتر روحانی ندارند و این با وجود تمامی نقدهایی است که متوجه این دولت می‌دانند. برخورد اصلاح‌طلبان با دولت روحانی، عمدتا حمایت‌آمیز بوده و خواهد بود و این با وجود ناکامی دولت در پاسخگویی به برخی از مطالبات اصلاح‌طلبانه و تمامی ضعف‌هایی است که ممکن است بر عملکرد دولت سایه انداخته باشد.

اقدام قانونی و اطلاع‌رسانی به جای افشاگری
 ولی درباره این خبر آقای معاون اول که مبلغ آن حدود یک‌صد میلیارد تومان است، به علاوه طی عمل مجرمانه از میان رفته و چه بسا از مملکت هم بیرون رفته است، واکنشی نمی‌بینیم؟ اگر در این زمینه شکایتی به دستگاه قضایی تسلیم نشده، مسوولیت آن با دولت است، ولی اگر شکایت تقدیم شده، رسیدگی نمی‌شود، مسوولیت آن متوجه مرجع قضایی است. هر چند برای رسیدگی نیازی به شکایت هم نیست اینها جزو حقوق عمومی است و دادستان به محض اطلاع باید اقدام کند.
متاسفانه هرچه به سمت انتخابات سال ٩٦ نزدیک شویم طرح چنین مواردی از هر دو سو بیشتر می‌شود و در غیاب یک رسیدگی قضایی منصفانه و شفاف، این مطالب ذهن جامعه را بیش از پیش مشغول و حتی مغشوش می‌کند. تنها راه برای بازگرداندن اعتماد به جامعه طرح این مسائل با استفاده از شیوه‌های قانونی است. یعنی هر کسی که مدعی وقوع تخلفی است آن را مستند کرده و تحویل نظام قضایی کند و خواهان رسیدگی در اولین فرصت شود. این روزها جزییاتی از فساد در بنیاد شهید دولت پیش مطرح می‌شود که جز خط‌خطی کردن ذهن جامعه نتیجه دیگری ندارد، مگر اینکه در اولین فرصت پرونده‌ای تنظیم و برای رسیدگی سریع قضایی اقدام شود. مشروط بر اینکه مثل بسیاری از پرونده‌ها دچار مرور زمان نشود. بنابراین به جای افشاگری باید اقدام موثر و اطلاع‌رسانی کرد.

 

منابع استفاده شده:
روز نو

بخش نظردهی بسته شده است..