هویت اجتماعی زنان خودآگاهی و مهارت محوری می طلبد

فاطمه شریفی/تابناک

انسان برای ادامه حیات خود به حضور دیگران نیاز دارد و به عنوان یک موجود اجتماعی زمانی می تواند زندگی جمعی سالم را تجربه کند که در برابر آنچه در اطراف او اتفاق می افتد،احساس مسئولیت نماید و در آن مسیر نقشی را که عهده دار شده است به خوبی ایفا نماید.

در این راستا در هر جامعه و هر زمان افراد و گروه های اجتماعی می توانند انسجام درونی،انعطاف پذیری و پویایی محیط اطراف خود را با تغییر نوع فعالیت هایی که انجام می دهند و یا هم مسیر نمودن آن ها دگرگون نمایند.

تولد احزاب سیاسی و پر رنگ تر شدن نقش بانوان در این قالب،رسالت فرهنگ سازی و اهتمام جدی در میادین اجتماعی را به خوبی نشان می دهد که این عنصر می تواند از حضور زنان یک فرصت موثر در توسعه ی کشور ایجاد نماید.

زن همان یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتش بزرگ ترین مشکلات پیش رو به دست انسان هایی توانمند حل شود و  نقش این دامان انسان ساز در سایر عرصه های اجتماع نیز انکار نشدنی است.

از سوی دیگر وقتی مهم ترین تشکل های فراگیر مردمی در پایگاه احزاب سیاسی ظهور پیدا می کنند،در دل این ماجرا جایگاهی سازمان یافته برای بروز توانمندی بیشتر زنان نیز ایجاد می شود.

برای نیل به آرمان های بزرگ اجتماعی هرگز نمی توان بدون داشتن یک تشکیلات و پشتیبان ارزشی به اهداف خود رسید و احزاب با نقش مهم ایجاد آگاهی و یکپارچگی اجتماعی و سیاسی می توانند شهروندان را به سمت همبستگی و فعالیت جمعی سوق دهند که این نوع شکل دهی در نهایت تاثیر سودمندی در تبیین مسائل ملی و اجتماعی خواهد گذاشت.

شاید باورهایی متاسفانه هر چند قوی در جامعه وجود داشته باشد که قدرت و سیاست امری مردانه و متعلق به مردان است اما در نقطه مقابل آن شاهد هستیم که زنان با توجه به موانع متعدد با استفاده از توانایی،پشتکار و ریز بینی خود بسیاری از عرصه های غیر قابل پذیرش اجتماعی را به دست آورده و با موفقیت پشت سر گذشته اند.

وقتی به سراغ کارکرد و ظهور توانمندی ها می رویم دیگر این موضوع که قدرت و سیاست در دست مردان یا زنان بهتر دوام یافته و موثر واقع می شود،با تکیه بر مهارت و انجام فعالیت های شاخص توسط هر انسانی که توانمند باشد، پاسخ قانع کننده ای به خود می گیرد.

در دنیای اجتماعی امروز،با توجه به تغییرات عمده ای که در ساختار باورهای فرهنگی ایجاد شده است هنوز هم خط قرمزهایی پر رنگ برای دوشادوش قرار گرفتن مردان و زنان در پیشبرد اهداف خرد و کلان از محیط خانواده تا سطح جامعه وجود دارد که جهت دهی این تفکر و تسهیل آن نیازمند یک همگرایی سازمان یافته است.

برای ایجاد یک نوع حرکت و تحول ساختاری، دیگر نباید منتظر ماند و شاهد چیدمان ویترینی و ابزاری شد،بلکه باید برای رسیدن به چشم انداز تازه ای از حضور جدی زنان در عرصه های مختلف،گامی فراتر از آنچه امروز در آن ایستاده ایم برداشت.

مهارت تغییر در این مسیر زمانی پاسخگو می باشد که شبکه پیچیده و گسترده ارتباطات انسانی جامعه زنان با تنوع ،انسجام و مهارت محوری توانمندی ها رو به رو شده و این قابلیت را پیدا کند تا از توانمندی پدیده ی توانگری را شکل دهد.

فقدان مهارت،عدم توانایی های روانی و اجتماعی برای افراد در تحقق اهداف بزرگ آن ها را آسیب پذیر نموده و با مسائل و مشکلات متعددی رو به رو می سازد.کسب مهارت از طریق آموزش و تجربه اتفاق می افتد و تجمیع این فرآیند در جامعه زنان فرآیندی را ممکن می سازد که ثبات در فعالیت ها و توسعه فرهنگ حضور افراد همراه با مقوبلیت بالا را سامان می بخشد.

در وضعیت فعلی جامعه، زنان باید بتوانند به جای  تنها پرداختن به ابعاد مختلف مشکلات ،به راه حل های آن ها نیز فکر کنند و وارد عمل شوند.ورود افرادی با مهارت های چندگانه به تمام عرصه های زندگی مخصوصا احزاب سیاسی قدرت سازگاری،رفتار مثبت و کارآمد را افزایش داده و در نتیجه زمینه ای را فراهم می آورد تا افراد مسئولیت های مربوط به نقش اجتماعی خود را به خوبی پذیرفته و برای پیشرفت در عرصه های بالاتر به شکل موثر روبه رو شوند.

شاید بتوان گفت در کنار تفکر نقادانه زنان در جایگاه خود نیاز به تفکری خلاق برای بالا بردن توانایی حل مسائل هستیم زیرا خلاقیت و مهارت که هر دو ریشه در خودآگاهی دارند اگر به عنوان یک هرم در کنار یکدیگر قرار گیرند،توان مدیریتی،رشد مهارت های ارتباطی ،رفع تنش و مشارکت پذیری را افزایش می دهند.

قرار گرفتن این موارد در اجتماع زنان و جهت دهی در قالب احزابی با رویکردهای مختلف می تواند در رسیدن به مقبولیت اجتماعی آن ها بسیار موثر واقع شود و دیگر تقابل به همراهی در مرور زمان تغییر نقش خواهد داد.

 

بخش نظردهی بسته شده است..