نمادهای تغییر رفتار سیاسی ایرانیان

به گزارش یزدی نیوزاینکه رفتار سیاسی ما ایرانیان دستخوش تغییرات پردامنه و حتی قابل مشاهده‌ای در چند سال گذشته شده، واقعیتی انکار‌ناپذیر است؛ البته تغییراتی ازاین‌دست به‌یک‌باره به وجود نمی‌آیند و به‌یک‌باره نیز از میان نمی‌روند. دگرگونی‌هایی این‌چنین هم تحت تأثیر «ابَرروند‌ها» (mega trend)‌‌هایی هستند که به صورت تدریجی، مستمر و درازمدت شکل می‌گیرند و هم در رویارویی با رخدادهایی که فرد یا اجتماع را در معرض تکانه‌های خاص قرار می‌دهند، تأثیر می‌پذیرد. رفتارهای سیاسی که به کنش‌های سیاسی تبدیل می‌شوند، بیشتر از شاخص‌های زیر تأثیر می‌پذیرند: 

 
١-تغییر رابطه قدرت سیاسی از آمریت به اجماع و از انسدادهای گفت‌وگویی به سوی گفت‌وگو و در نتیجه کاهش الزامات و دستگاه‌های اجبار‌آمیز در سیاست و گسترش رویکردهای اجماعی و همدلانه؛
٢-عقلانی‌شدن تصمیم‌گیری‌ها و کنش‌های سیاسی؛
٣-اهمیت پیداکردن افکار عمومی و امکان‌یافتن حوزه عمومی؛
٤-گسترش نقش اراده عمومی
٥-پیدایش و گسترش فرایندها و نهادهای حل اختلافات و منازعه
٦-معنا‌یافتن امر حقوقی و شکل‌گیری دستگاه‌های ناظر بر حقوق اساسی و شهروندی؛
٧-تجلی نقش نهاد دولت به عنوان قدرتی مستقل از منافع گروه‌ها و طبقات خاص و نمود‌یافتن آن به عنوان نهاد هم‌پذیری و تفاهم بیشتر؛
٨-تحقق اقتدار و بالا‌رفتن مشروعیت نهادهای رسمی از طریق توانایی در انجام انعطاف و بالابردن توان اصلاح درونی، توانایی در پاسخ‌گویی به نیازهای عاجل سیاسی، افزایش کارآمدی نهادها، کوشش برای ترمیم و تقویت ظرفیت‌های مادی و معنوی جامعه و سرمایه اجتماعی، ارتقای سطوح پیچیدگی، تخصصی‌شدن و افتراق‌یافتگی نهادهای حاکمیتی و افزایش قدرت جذب نخبگان سیاسی
٩-افزایش میزان قانون‌گرایی در فعالیت سیاسی؛
١٠-نشان‌دادن رشد قدرت نهاد دولت در حل‌و‌فصل مسائل مخاطره‌آمیز و تهدید‌کننده برای کشور؛
١١- نمایان‌شدن عزم دولت در مبارزه با فساد؛
١٢-ارتقای سطح اثربخشی و کنشگری نهادهای مدنی و شبکه‌های اجتماعی.
در دو سال گذشته با مشاهده‌پذیر‌شدن آثار رأی معنادار اکثریت جامعه ایران در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم در خرداد ٩٢ و شکل‌گیری این احساس که دولتِ برآمده از آن انتخابات، در بهبود‌بخشی و رشد اکثریت شاخص‌های بالا به طور نسبی مؤثر بوده است، می‌توان تحول آرام رفتار سیاسی شهروندان ایرانی را نیز تا حد زیادی ملاحظه کرد. 
رفتار سیاسی ما ایرانیان حتی در سطح نخبگان و سرآمدان جامعه تحت تأثیر همان «ابَر روند»‌های تاریخی و رفتاری عمدتا مشارکت‌گریزانه و رقابت‌ستیزانه بوده است. پژوهش‌ها و روایت‌های گوناگون علمی، جهت‌گیری‌های شناختی، احساسی و ارزیابانه نخبگان و شهروندان ایرانی را در حوزه مشارکت و رقابت سیاسی، آسیب‌پذیر نشان می‌دهند. مشارکت‌ستیزی نخبگان ایرانی اگرچه خود بر ضعف جامعه مدنی و تمرکز قدرت سیاسی تأثیرگذار است؛ اما از این دو به‌شدت تأثیر نیز می‌پذیرد. در چنین زمینه‌ای است که رفتارهای سیاسی بیشتر بر بی‌اعتمادی، بدبینی، نظاره‌گری و عزلت‌نشینی متکی می‌شود. از غالب تحقیقات و تحلیل‌هایی که درباره چنین وضعیتی به انجام رسیده، به‌وضوح بر‌می‌آید که دیدگاه مساعد نسبت به امکان گسترش مشارکت و رقابت سیاسی در ایران، دیدگاه یا نظری مغلوب است. گاستیل در پژوهشی درباره ویژگی‌های عمده فرهنگ سیاسی در میان قشرهای مختلف طبقه متوسط ایران، گفته است ایرانیان معتقدند «آدمیان طبعا شرور و قدرت‌طلب هستند و همه‌چیز در حال دگرگونی و غیرقابل اعتماد است؛ پس آدمی باید نسبت به اطرافیان خود بدبین و بی‌اعتماد باشد. زونیس، فرهنگ سیاسی نخبگان ایرانی را در چهار ویژگی بدبینی سیاسی، بی‌اعتمادی شخصی، احساس عدم امنیت آشکار و سوءاستفاده بین افراد خلاصه می‌کند؛ ویژگی‌هایی که اساس رفتار سیاسی آنها را به وجود می‌آورد. مک کللند، زمینه‌های پیدایش این رفتار را در فرهنگ عامه، به‌ویژه در میان پندها و اندرزها، امثال و حکم و فولکلور می‌داند که عمدتا ناظر بر تفاوت آنها با کنش و روحیه مشارکت و رقابت هستند و منجر به تقویت حس فردگرایی خودخواهانه و پرهیز از بیان نظریات شخصی می‌شود. به نظر او «زرنگی، تک‌روی، واگذاشتن صلاح مملکت به خسروان، اعتماد‌نکردن به افراد دیگر، جز شر از طرف‌های مقابل انتظار‌نداشتن، فرصت‌طلبی، اضافه‌گویی، آب را گل‌آلود کردن، تسلیم در برابر خط غالب، راز‌داری از سر ترس، تملق و چاپلوسی، حد نگه‌داشتن، لاف یاری در نعمت زدن و … ازجمله همین خصوصیت‌های تاریخی مشارکت‌ستیز است. وست وود، بدبینی نهفته در فرهنگ سیاسی نخبگان ایران را که در رفتار سیاسی آنان نمود می‌یابد، مقوله‌ای می‌داند که «ریشه در واقعیت دارد، به وسیله واقعیت تأیید می‌شود و به نوبه خود، واقعیت سیاسی را در ایران تشکیل می‌دهد». به‌این‌ترتیب می‌توان گفت مهم‌ترین آثار ابرروندهای تاریخی در ایران، دشوارشدن مفهوم مشارکت و رقابت در حیات و کنش سیاسی است. 
در برابر آنچه این ذهنیت سیاسی تاریخی را شکل می‌دهد، باید به عوامل نامساعدی که به صورت محدود و خاص شکل می‌گیرند و زمینه‌های این بدبینی و انفعال و روی‌آوردن به اعتراضات پنهان و ترس‌آلود به جای کنشگری‌های آشکار و نقادانه را تقویت می‌کنند، توجه کرد. شرایط پیش‌آمده در دوره هشت‌ساله پیش از انتخابات ٩٢ را می‌توان در شمار عواملی دانست که بر شکل‌گیری رفتار منفی سیاسی نخبگان و شهروندان ایرانی به‌وضوح اثر گذاشته است؛ اما آنچه از دل انتخابات آن سال برآمد و «بوی بهبود» را از «اوضاع» جامعه مدنی و جامعه سیاسی نشان داد، می‌توان گفت در رفتار سیاسی مشارکت‌گریزانه و رقابت‌ستیزانه جامعه ایرانی، تَرَک‌هایی ایجاد شده است. جامعه ایرانی اگرچه به‌کندی، اما در مسیر عقلانیتِ بیشتر و پذیرش فواید و امکان‌های گفت‌وگو پیش می‌رود. امیدوار‌تر‌شدن به اثربخشی زبان انتخابات و صندوق رأی در کنار جست‌وجو برای یافتن قدرت رقابت، حتی در میدان‌های کوچک، ازجمله نمودها و نمادهای این تغییر ملموس است.
منابع استفاده شده:
روز نو

بخش نظردهی بسته شده است..