اصولگرایان هاشمی را دشمن می دانند نه رقیب

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار یزدی ها( یزدی نیوز) از زمین و زمان به حرف‌های دوروز پیش هاشمی رفسنجانی انتقاد می کنند البته زمین و زمان اصولگرایی !! از میان حرف هایی که هاشمی رفسنجانی در روز ۱۲ بهمن ماه گفت و اصلا به مزاج راستی ها ! خوش نیامد، یک بخش از گفته هایش برای خیلی ها عجیب بود اینکه گفت من قدرتی ندارم تا بخواهم در باره  رد صلاحیت ها اقدامی کنم ! یعنی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام این روزها به قدری از عرش قدرت به فرش افتاده که در خود توانایی گفتگو با شورای نگهبان را هم نمی بیند ؟! اینکه چرا اکنون رفسنجانی خود راشخص بی قدرتی معرفی می کند سوالی است که ما از صادق زیباکلام استاد دانشگاه و فعال سیاسی پرسیدیم. 

*آقای زیبا کلام! می خواستیم تحلیل شما را راجع به سخنان دو روز پیش هاشمی رفسنجانی که گفته بود:« من قدرتی ندارم تا درباره احراز صلاحیت ها اقدامی صورت دهم.»بپرسیم این حرف یعنی چه؟ مگر می شود رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ قدرتی نداشته باشد؟
به نظر من اینکه هاشمی رفسنجانی می گوید من قدرتی برای چانه زنی ندارم درست است! 
اصولگرایان سال هاست که آقای هاشمی را نه تنها به عنوان متحد و دوست خود نمی دانند و او را به عنوان شریک سیاسی به شمار نمی آورند، بلکه تقریبا از دو دهه پیش که شکاف بین او و اصولگرایان شکل گرفت،این شکاف هر بار بیشتر و بیشتر می شود . شاید بتوان گفت اواخر ریاست جمهوری او آغازی بر فاصله گرفتن هاشمی از اصولگرایان بود .در جریان انتخابات دوم خرداد ۷۶ ، اختلاف بین او و اصولگرایان کلید خورد. 
در آن زمان توقع اصولگرایان از هاشمی رفسنجانی این بود که او در کنار آنها و رودرروی اصلاح طلبان و کاندیدایشان قرار بگیرد که نگرفت . ۸ سال بعد ، بار دیگر توقع اصولگرایان این بود تا زمانی که از احمدی نژاد حمایت می کردند، هاشمی رفسنجانی هم این حمایت را بکند که نکرد . ۲۲ خرداد ۸۸ اوج این اختلافات بود . در آن زمان هم آقای رفسنجانی باید علیه اصلاح طلبان و جریاناتی که اتفاق می افتاد اقدام می کرد که شاهد 
بودیم پشت اصلاح طلبان در آمد. بنابراین از اواسط 
دهه ۷۰ ، هر چه سال های بیشتری گذشت ،شکاف بین آقای هاشمی و اصولگرایان شدت گرفت . تا جایی که در شرایط فعلی این شکاف از اختلاف نظر و رقابت گذشته و تبدیل به یک دشمنی شده است. بنابراین نه به اعتبار جایگاه حقوقی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و 
نه به اعتبار جایگاه اجتماعی در میان سیاسیون، آقای هاشمی رفسنجانی در وضعیتی نیست که بتواند در برخی مسائل اعمال نفوذ کنند.
*باور این موضوع خیلی سخت است که بپذیریم به خاطر اختلاف اصولگرایان با او ، هاشمی آنچنان نفوذی در ساختار نظام ندارد، آیا چنین ادعایی بیشتر به منزله مظلوم نمایی او و حرفهای انتخاباتی نیست یا اینکه واقعیت دارد ؟
ممکن است هاشمی رفسنجانی از آن چیزی که شما به عنوان گفتگو از آن یاد می کنید به مقدار بسیار اندک برخوردار باشد ولی نباید توهین هایی که به هاشمی رفسنجانی ، اتهاماتی که به او وارد کردند را از یاد ببریم ، کم چیزی نیست ، در واقع تندروهای اصولگرایان اکنون در کوبیدن و زدن آقای هاشمی رفسنجانی ، از به کارگیری هیچ ابزاری کوتاهی نکردند. اصولگرایان این روزها هیچ‌گاه به این موضوع که هاشمی ستون انقلاب یا سابقه بزرگی 
دارد وامام، جنگ را به او سپرده است ، اشاره ای 
نداشتند . بغض و کینه این گروه از اصولگرایان نسبت به هاشمی رفسنجانی خیلی بیشتر از سایر اصلاح طلبان است.
*برچه اساس چنین مقایسه ای می کنید؟
طبیعت جریانات سیاسی به این شکل است که وقتی بین نیروهای سیاسی که تا دیروز با یکدیگر بودند ، اختلاف می افتد و از یکدیگر جدا می شوند . بغض و کینه بین آنها بیشتر از آنهایی است که از اول از یکدیگر جدا بودند. همانطور که وقتی در یک حزبی انشعابی صورت می گیرد و از یکدیگر جدا می شوند اختلاف بین این دو حزب جدا شده بیشتر از اختلاف دو حزب از ابتدا متفاوت است .
*آقای زیبا کلام! به نظر خیلی صفر و صد به قضیه نگاه می کنید!انگار که تمام حاکمیت اصولگرا ، هستند و به دلیل شکافشان با هاشمی رفسنجانی ، اکنون او از قدرت در ساختار نظام افتاده است؟
البته اصولگرایانی که ته دلشان با هاشمی رفسنجانی است کم نیستند و به او احترام می گذارند ولی ذات قدرت ایجاب می کند حسب تمایل ، هیچ لبخند و احترامی به هاشمی رفسنجانی نشان ندهند چون 
می دانند اگر تمایلی به هاشمی رفسنجانی داشته باشند و با او به احترام برخورد کنند موجب غضب رهبری اصولگرایان قرار می گیرند و جایگاه این اصولگرایان تخریب می شود.
*آیا این درست است که هر چه هاشمی از قدرت دورتر می شود میزان محبوبیتش بیشتر شده است؟
در عمل همین طور است ، کسانی که مورد غضب گروهی قرار می گیرند محبوبیتشان اضافه می شود. وقتی هاشمی رفسنجانی در خرداد ۹۲ مورد غضب قرار گرفت محبوبیت او به شدت بالا رفت و انعکاس آن را در آراء روحانی دیدیم.حتی زمانی هم که آن اتفاق ها در مورد خانواده او رخ داد از جمله فائزه و مهدی باز هم محبوبیت هاشمی بالا رفت. 
*یعنی هاشمی رفسنجانی در حال حاضر قدرت را رها کرده و به فکر محبوبیت افتاده است؟ یا از روی ناچاری است که به محبوبیت دل می بندد و عطای قدرت را به لقایش بخشیده ؟ 
آقای هاشمی رفسنجانی دیگر از نقطه ای که قدرت برایش ارزشمند باشد گذشته است و برای او زیاد مهم نیست که به گونه ای رفتار کند که از نفوذ برخوردار باشد. وگرنه ایشان می توانست یک سخنرانی بکند و همه آب رفته را به جوی برگرداند و محبوب کامل اصولگرایان قرار گیرد. ولی حاضر نشده باز هم روند سخنرانی هایش به گونه ای است که وضعیت او را ضعیف‌تر می کند!

بخش نظردهی بسته شده است..