علیخانی: احمدینژاد تمام شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار یزدی ها( یزدی نیوز) چهار سال دوری از صحن سبز و لابی پارلمان بهارستان، گویی شیخ قدرت را آرام و البته محتاط تر کرده است، با طمانینه پاسخ میدهد و از کنار برخی سوالات بدون پاسخ میگذرد.
با قدرتالله علیخانی که این روزها خود را برای انتخابات مجلس دهم آماده میکند، معتقد است مجلس یک دست پاسخگو نیست، نه مجلس ششم تکرار می شود نه مجلس اصولگرایی شبیه مجلس فعلی.
از دل نگرانی اصلاح طلبان بابت رد صلاحیتهای شورای نگهبان که پرسیدیم می گوید به رایزنیها با شورای نگهبان امیدوار نیستیم، او تاکید دارد «اگر احساس میشود که ممکن است از جانب شورای نگهبان مساله ای پیش بیاید سران و بزرگان اصلاحات خدمت رهبری بروند و با ایشان صحبت کنند.»
نماینده اصلاح طلب مجالس ششم، هفتم و هشتم مجلس که از قضا رابطه نزدیکی با برخی اصولگرایان چون ناطق نوری دارد گرچه میگوید که او کاندیدای انتخابات نمیشود، اما این نکته را هم اذعان میکند که ناطق نوری تمایل دارد «کمک اصولگرایان در انتخابات باشد.»
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با حجت الاسلام قدرت الله علیخانی را در ادامه مطالعه بفرمایید:
آقای علیخانی! شما با اینکه برچسب اصلاحطلبی همراه خود دارید ولی در تصمیمات سیاسیتان مستقل عمل میکنید، گاها هم به همین خاطر مورد انتقاد قرار گرفتهاید، این مشی از ابتدا همراه «شیخ قدرت» بوده یا نتیجه سالها حضور در عرصه سیاست است؟
بنده به لحاظ مشی سیاسی در اردوگاه اصلاحطلبان تعریف میشوم اما با این حال همواره استقلال فکری خود را حفظ کردهام. چرا که معتقدم افکار خوب و مثبت را در هر جریان باید دید و تایید کرد. به هر حال هر انسانی برای خود اصولی دارد. این نحوه عمل هم ناشی از خاستگاه سیاسی و هم ناشی از تجربه عملی حضور طولانیام در سیاست چه قبل و چه پس از انقلاب بوده است. ضمن اینکه تجربه ثابت کرده در کشور ما تاکید بر یک جریان جواب نمیدهد و نتیجهای نخواهد داشت. صحت تاکید بر این موضوع را طی سالهای اخیر در فضای سیاسی و به ویژه در مجلس دیدهایم. مجلس یک دست پاسخگو نیست.
بنابراین باید مجلسی داشته باشیم که عقلای جریانات مختلف در آن حضور داشته باشند. چرا که رسیدگی به وضعیت اقتصاد، اشتغال و مشکلات مردم، محور اصلی امور است و پیگیری این مسائل باید خارج از خط و خطوط حزبی و جناحی مورد توجه باشد. ضمن این که داشتن برنامه و انسجام برای تحقق آن مهم است اما تا زمانی که تحزب در کشور جا نیفتد، برای حل مشکلات مردم نباید خیلی درگیر تصمیم گیریهای گروهی شد.
آنچه در گذشته به وقوع پیوست به خوبی نشان داد فضای سیاسی یکدست و حاکم شدن یک جریان بر کشور پاسخگو نیست. دو جریان اصیل در کشور حضور دارند و هر کدام برای خود خاستگاهی دارند که متاسفانه بیش از آنکه با هم تعامل داشته باشند، ناشی از برخی حرکات و نیروهای دیگر، از هم رنجیده و دور شدهاند. درس اتفاقات گذشته باعث میشود آدم امیدوار شود که عقلای دو جریان بخاطر مصالح ملی و کلان کشور با هم همکاری کنند چون اگر این اتفاق نیفتد روزی خواهد آمد که هر دو جریان بابت این عدم همکاری و تعامل، پشیمان خواهند شد.
البته در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بخشی از دو جریان بر سر کاندیدای نهایی به تفاهم رسیدند.
قوی ترین رییس مجلس آیتالله هاشمی بوده است. ضمن آن که مدیریت آقای لاریجانی را قبول داشتم. دوره ششم هم در خدمت آقای کروبی بودیم که باصفا و دوست داشتنی بودند.
بله در انتخابات ریاست جمهوری تاحدی این اتفاق افتاد، اما تعداد انگشت شماری از اصولگرایان پشت سر آیتالله هاشمی و سپس آقای دکتر روحانی قرار گرفتند. چرا که جریان کلی اصولگرا کاندیداهای دیگری داشتند. در واقع آنچه در انتخابات ۹۲ اتفاق افتاد ضمن در نظرگرفتن جمعبندی درونی اصلاح طلبان، این بود که فضای سیاسی کشور جذب آیت الله هاشمی شده بود و سپس حمایت ایشان از آقای روحانی در کنار برنامهها و شعارهایی که آقای رییس جمهور مطرح کردند، نتیجه انتخابات را رقم زد.
آقای علیخانی شما در مجلس ششم اختلافاتی با برخی اصلاح طلبان داشتید که…
در خصوص مجلس ششم قبلا و بارها صحبت کردهام. به هر حال مسایلی در مجلس ششم در جریان بود که باعث شده بود ذیل فراکسیون دوم خرداد گرایشها و جمعهای همفکر مختلفی وجود داشته باشد مانند آقایان محتشمیپور، سیدهادی خامنهای، مجید انصاری، کیان ارثی، سیدمحمد رضوی، ابوالفضل شکوری، بنده و افراد دیگری که در راس آن جناب آقای کروبی بودند که در روش دفاع از امام و انقلاب با هم همراهتر بودیم. البته با وجود همفکری درخصوص برخی مسایل، بعضا برخی دوستان مثل من -که آنجا نیز گاها مستقل عمل میکردم- وارد موضعگیری نمیشدند.
سوالم نیمه تمام ماند، یک بخشی از اختلافات شما با برخی دوستان اصلاح طلبان در مجلس ششم بر سر این بود که شما عنوان میکردید اصلاحطلبان و مجلس اصلاحطلب باید با سایر نهادهای حاکمیتی تعامل داشته باشد. ولی برخی اصلاحطلبان اینطور فکر نمیکردند اما امروز همین حرف دیروز شما را مکررا بیان می کنند که باید با نهادهای نظام وارد تعامل شد. رویکرد این روزهای دوستان اصلاحطلبان را چطور تحلیل میکنید؟
مرور زمان ثابت کرد که نیاز به تعامل است. یک واقعیت را فراموش نکنید آن هم اینکه اگر امروز همان افراد اصلاح طلب در مجلس باشند روش های آن دوره را در پیش نخواهند گرفت.
پس مجلس ششم دیگر هیچوقت شکل نخواهد گرفت؟
خیر اما مجلس اصولگرایی از جنس مجلس فعلی هم دیگر شکل نخواهد گرفت. شما هم در پرسشهایتان تنها به اصلاح طلبان ایراد نگیرید، تندرویها و بی تدبیریهای جناح مقابل را هم که امروز این وضع را برای کشور رقم زده، در نظر داشته باشید.
برخی ترکیب مجلس دهم را شبیه مجلس پنجم می پندارند که با اکثریت اصولگرا، اقلیت اصلاح طلب قدرتمندی هم داشت. نظر شما چیست؟
قبلا هم اشاره کردم که نیاز به مجلسی داریم که همه جریان ها در آن حضور داشته باشند. با این حال بسته به فضای انتخابات، ممکن است مجلس آینده شبیه چنین مجلسی شود.
در ذیل همین بحثهایی که درباره ضرورت تعامل اصلاحطلبان با نهادهای حکومتی مطرح میشود، این روزها بحث رایزنی اصلاح طلبان با شورای نگهبان هم داغ است. اطلاع دارید رایزنیها در چه سطح و مرحلهای در حال انجام است؟ ضرورت آن را چقدر حس میکنید؟ شما هم وارد این رایزنیها شده اید؟
من دنبال رایزنی نیستم، اما ظاهرا برخی دوستان به دنبال این موضوع هستند که خیلی نسبت به نتایج آن امیدوار نیستم.
یعنی اثری بر تصمیمات و روش شورای نگهبان ندارد؟
معتقدم اگر قرار است رایزنی صورت گیرد باید بزرگان اصلاحات بروند با سطحی بالاتر گفتگو کنند. همانطور که قبلا برخی سران جریان خدمت رهبری میرفتند الان هم اگر احساس میشود که ممکن است از جانب شورای نگهبان مساله ای پیش بیاید، باید خدمت رهبری بروند و با ایشان صحبت کنند.
سران اصلاحات مشخصا چه کسانی مدنظرتان است؟
مخاطبان رسانه شما میدانند منظور من چه کسانی هستند.
یک راهبردی به عنوان راهبرد جدید اصلاح طلبان ، مطرح شده است که در صورت فرستادن افراد کمتر شناخته شده به مجلس، احتمال تشکیل یک فراکسیون اقلیت قدرتمند کمرنگ میشود، مثل شرایط فعلی که فراکسیون اصلاح طلبان عملا در مجلس نقش تاثیرگذاری ندارد.
برخی از جمله بنده معتقدیم همه جریانات سیاسی و سیاسیون کشور باید راضی شوند که مجلس آینده را عقلای قوم تشکیل دهند. اگر عقلا را کنار بگذاریم یعنی باید دوباره سرنوشت خودمان را به دست عده ای تندرو بدهیم که کشور را دچار بحران کنند. بنابراین باید کسانی حضور یابند که به فکر خدمت و اهل تعامل و تفاهم با یکدیگر باشند. فارغ از این مباحث معتقدم تندروهای کنونی در مجلس آینده حذف خواهند شد و شانسی نخواهند داشت.
البته برخی مثل آقای باهنر میگویند که اصولگرایان تندرو را به اصلاح طلبان ترجیح میدهند. ایشان را هم باید یکی از عقلا و بزرگان اصولگرا دانست دیگر.
هاشمی امروز همان هاشمی زمان امام است. برخیها شیطنت میکنند که بگویند رابطه اقای هاشمی با رهبری خوب نیست. اتفاقا رابطه آقای هاشمی با رهبری انقلاب خوب است، ملاقات هایشان خیلی صمیمی است.
برای مزاح می گویم که ایشان معیار ندارد! چرا که یک روز میگویند مجلس بدون اصلاح طلبان نمیشود، یک روز دیگر میگویند معتدلین اصلاح طلب را هم نباید راه داد! همفکران او هم امروز با پایداریها، موتلفه و ایثارگران وارد رایزنی شده اند. گویی بیش از جریان کلی اصولگرا به فکر خودشان هستند.
خبرهایی هم هست که مثلا جبهه پایداری روی رای شهرستانها بیشتر امید بسته است.
من هم شنیدهام، اگر احساس کنند در تهران رقیب جدی و متحد است، ممکن است بعضی از آنها از تهران نامزد انتخابات نشوند.
یعنی تصور میکنید جریان نزدیک به احمدینژاد از این طریق بتواند خود را تاحدی در فضای سیاسی کشور حفظ کند؟
طیف پایداری و نزدیکان رییس جمهور سابق تلاش میکنند حضورشان را در فضای سیاسی حفظ کنند و البته مانعی برای هیچ فرد و گروهی نیست و نباید باشد. ممکن است از برخی شهرستانها تعداد اندکی از آنها (حدود ۱۰ نفر) به مجلس بیایند. شاید برخی از آنها هم که در حد وزیر بودهاند نه به واسطه انتساب به احمدینژاد بلکه سابقه نمایندگی در حوزه انتخابیه یا مسوولیتهای عالی در دولت قبل شانس موفقیت داشته باشند. حالا هم برخی از اعضای دولت سابق جلساتی را برگزار میکنند که آقای تقوی محور آن است و می گویند با توصیه آیت الله مهدوی این کار را میکنند اما مشخص نیست که اگر این نقل قول درست است چرا خود آیت الله مهدوی کنی نتوانستد این اصولگرایان را به وحدت برساند! جالب این است که در این جلسات بیشتر وزرای نزدیک به احمدی نژاد حضور دارند تا اصولگرایان اصیل.
خود احمدی نژاد چطور؟ فکر میکنید به سیاست برگردد؟
احمدینژاد دیگر تمام شد.
آقای حسینیان اخیرا گفته بود امیدواریم احمدینژاد برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوباره کاندید شود. به نظر می رسد ایشان و طیف پایداری هنوز حامی احمدی نژاد است.
به هر حال آزادی است! شاید بتوانند او را به سیاست برگردانند. البته حساب آقای حسینیان از دیگران جداست. ایشان را خوب میشناسم. در مجلس هم اگر اظهارنظر میکند، خودش است نه تحت تاثیر دیگران. مثل برخی نیست که دستوری عمل می کنند.
آقای علیخانی! بحث شیخوخیت، هم در جریان اصولگرا هم اصلاح طلب یک اصل قدیمی بوده ولی در چند انتخابات اخیر به نظر میرسد در هر دو جریان کمرنگ شده است. مثلا قبلا اگر وارد فضای انتخابات میشدیم یک سر ماجرا افرادی چون عبدالله نوری و موسوی خوئینیها و … بودند. این شیخوخیت اصلاح طلب الان چه جایگاهی در تصمیم گیری ها و تصمیم سازیهای جریان اصلاحات دارند؟
این چهرهها همچنان نفوذ خودشان را بین اصلاح طلبان دارند.
یعنی در پشت صحنه هستند؟
کل جریان اصلاحطلبی برای آقای موسوی خوئینیها یک احترام خاصی قائل هستند. آقای خوئینیها را خیلیها نمیشناسند، برخی هم به ایشان جفا کردند و میکنند. ایشان یک انسان متعهد و متعبد است. این دورنمایی که برخی مخالفان درباره ایشان درست کردند جفا بود. آقای عبدالله نوریِ نیز از عقلای جریان و مورد احترام همگان است.
به غیر از این جایگاه احترام برانگیز؛ ایشان در تصمیم گیریهای اصلاح طلبان نقش دارند؟ یا فضا از دست روحانیت اصلاح طلب خارج شده است و …
مهم نیست چه کسی الان در میدان حاضر است و چه کسی در میدان نیست ولی در بزنگاه تصمیمگیری، وقتی بزرگان جریان میگویند به فلان کاندیدا رای بدهید، می بینید که همان هم اتفاق می افتد.
در این دو سه سال برخی چهرههای اصلاح طلب مثل آقای عارف و خرازی به میدان آمدند و به شدت فعال شدند. عنوان میشود این چهرهها بخاطر مقبولیتی که در نظام دارند تلاش میکنند میدان دار تحرکات اصلاح طلبان شوند. افرادی از این دست را چقدر به عنوان لیدر اصلاح طلبان قبول دارید؟
این چهره ها به ویژه جناب آقای عارف محترم و دارای جایگاهند اما به لحاظ شیخوخیت میان همه اعضای جریان، بزرگان دیگری نیز نقش ایفا می کنند.
از ظرفیت این چهرهها میتوان برای نزدیک شدن جریان اصلاحات به نهادهای حاکمیتی استفاده کرد؟
از ظرفیت همه این چهرهها باید استفاده کرد. به هرحال عارف با گذشت و فداکاری در انتخابات ۹۲ نقش مهمی در پیروزی آقای روحانی ایفا کرد و نمیتوان انکار کرد.
برخی اظهارات از سوی کارگزارانیها و جریان نزدیک به آقای هاشمی حکایت از این دارد که چندان اقای عارف را به عنوان سرلیست خودشان قبول ندارند، ریشه این اختلاف به کجا بر میگردد؟ صحت دارد یا…
خیلی نسبت به نتایج رایزنی برخی اصلاحطلبان با شورای نگهبان امیدوار نیستم. اگر قرار است رایزنی صورت گیرد باید بزرگان اصلاحات بروند با سطحی بالاتر گفتگو کنند. اگر احساس میشود که ممکن است از جانب شورای نگهبان مساله ای پیش بیاید باید خدمت رهبری بروند و با ایشان صحبت کنند.
اطلاعی ندارم اما شاید برخی از این مطالب شیطنت های رقیب با هدف اختلاف افکنی باشد.
مدتی قبل بحث اختلاف بین شورای مشورتی و شورای هماهنگی اصلاح طلبان مطرح شد و بعد هم شاهد شکل گیری شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در جهت رفع این اختلافات بودیم…
اصلاح طلبان اگر اختلافی با هم داشته باشند بر سر روشهاست. شما اینها را نشناختهاید. روز آخر تصمیم نهایی که اعلام شود همه متحد و به خط میشوند.
الان اینطوری شدند؟ قبلا که اختلافاتشان کم هم نبود.
به هر حال تجربیات گذشته به این همراهی و وحدت امروز کمک کرده است. به این مصاحبههایی که گاهی مخالف یکدیگر است، توجه نکنید. وقتی بزرگان تصمیم را بعد از مشورتها و صلاح مصلحت ها بگیرند، همه دنبال آن میروند.
آقای علیخانی! این روزها اصلاح طلبان حتی بیشتر از اصولگرایان به آقای ناطق نوری و حضور ایشان در صحنه انتخابات امید بسته اند و حتی برخی موضوع سرلیستی ایشان را مطرح می کنند. دلیل علاقه اصلاحطلبان به این قسم یارگیریها از بین چهرههای سیاسی اصولگرا چیست؟
تا آنجا که بنده اطلاع دارم، آقای ناطق نوری نمیآیند. ایشان یک چهره سیاسی ریشهدار است. خودشان به موقع تصمیم میگیرند و به موقع هم عمل میکنند. معتقدم ایشان در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهند کرد مگر اینکه اتفاقاتی بیفتد. در حال حاضر هم معتقدم جریان آقای لاریجانی به تفکرات آقای ناطقنوری نزدیک است. آقای ناطقنوری هم برای لاریجانی خیلی احترام قائل است. همانطور که در سال ۸۴ لاریجانی کاندیدای مورد حمایت ناطق نوری در انتخابات ریاست جمهوری بود. همان اعتماد دیروز را امروز هم به آقای لاریجانی دارند. امروز هم خیلیها آقای لاریجانی را تخریب میکنند، اما این تخریبها او را محبوبتر کرده است. اتفاقی که برای آقای هاشمی هم افتاد و هرچه هجمه علیه ایشان کردند باعث محبوبیت بیشترشان شد. یک عده اصولگرا که در اقلیت اند، امروز هم به آقای دکتر لاریجانی اهانت می کنند؛ در حالی که اکثریت مراجع ایشان را قبول دارند. بنده معتقدم آقای لاریجانی هیچ جا، خلاف نظر رهبری کاری را انجام نمی دهند.
در ریاست جمهوری ۹۲ روایتهایی از نقش پشت پرده ناطق نوری در انتخابات مطرح می شد. چه از رایزنی با روحانی و تشویق او برای کاندیداتوری، چه رایزنی که با آقای ولایتی در کنار نکشیدن از انتخابات داشتند. با توجه به ارتباط نزدیکی که با ایشان دارید نشانه هایی از فعالیت پشت پرده ایشان در انتخابات مجلس هم مشاهده می کنید؟ تلاشی می کنند؟
درباره انتخابات مجلس همانطور که اخیرا آقای لاریجانی هم اشاره کردند، اقای ناطق نوری فعالیت هایی دارند. یک نکته ای را هم بگویم و آن اینکه در مجمع تشخیص مصلحت نظام از قدیم رسم بوده که بخشی از اعضا که با هم حشر و نشر بیشتری دارند و پس از جلسه رسمی مجمع دور هم جمع می شوند. آقای ناطق نوری به این جمع می گوید: "انجمن اسلامی مجمع". در آستانه انتخابات گذشته در همین جمع پیشنهاد نامزدی به اقای ناطق نوری شده بود و ایشان نپذیرفته بود. به اقای روحانی پیشنهاد کردند و ایشان هم اظهار داشتند که اگر این جمع حمایت کند، آمادگی دارند که نامزد شوند. و در شرایط فعلی هم آقای ناطق نوری بیشتر مایلند که کمک جریان اصولگرا باشند تا اینکه خودشان وارد گود شوند.
آقای علیخانی فکر میکنید چهرهای بین اصولگرایان هست که بتواند نقطه پیوند و نزدیکی عقلای اصولگرا و اصلاح طلب شود؟
عقلایی هستند که می توانند واسطه باشند، اما متاسفانه در درون خود جریانهای اصولگرا هنوز ظرفیت تعامل را پیدا نکرده اند و تا زمزمه تعامل با اصلاح طلبان مطرح می شود، تندروها با فضاسازی مانع از نزدیکی دو جناح می شوند.
به عقیده شما در انتخابات مجلس دهم، طیف نزدیک به دولت و احزابی همچون اعتدال و توسعه همراه با تصمیمات اصلاح طلبان حرکت می کنند یا با معتدلین اصولگرا، پیوند خواهد خورد؟
اتفاقی که در سال ۹۲ پیروزی را رقم زد، باید در سال ۹۴ نیز دنبال و تکرار شود. اگر کسی خارج از این چارچوب فکر یا عمل کند، نتیجه ای حاصل می شود که چندان برای دولت و اصلاح طلبان مطلوب نخواهد بود.
در تصمیم گیریهای انتخاباتی برای مجلس دهم، اصلاحطلبان چقدر آقای هاشمی را محل رجوع و نظرخواهی قرار میدهند؟
پایداری ها اگر احساس کنند در تهران رقیب جدی و متحد است، ممکن است بعضی از آنها از تهران نامزد انتخابات نشوند. احمدینژاد دیگر تمام شد ما شاید پایداری ها بتوانند او را به سیاست برگردانند.
آقای هاشمی، ملی فکر میکنند و محدود به یک جناح خاص نیستند. اما بدون شک در هیچ انتخاباتی بی تاثیر نیستند و بی تفاوت هم نمیمانند.
آقای هاشمی همواره مورد هجمه تخریبگران بودهاند، در چند سال اخیر شدت این حملات زیاد شده است. برخی از تفاوت هاشمی انقلابی با هاشمی امروز می گویند و برخی از اختلافش با مقام رهبری. اما آیت الله معمولا دربرابر این تحلیل ها و نقدها سکوت می کنند.
همه می دانند که آقای هاشمی یکی از نزدیکترین افراد به حضرت امام بودند. آقای هاشمی خودش یک سند انقلاب است. امروز میدان، باز است و متاسفانه افرادی هستند که به ایشان توهین میکنند ولی خارج از خط و خطوط سیاسی اگر منصف باشند میدانند که آقای هاشمی فردی بود که مورد تایید و علاقه امام و همراه رهبری بوده و هستند. اتفاقا آقای هاشمی هرگز عوض نشده است.
هاشمی امروز همان هاشمی زمان امام است. او آیت الله خامنه ای را مثل همان روزی که بحث رهبری شان مطرح شده بود، قبول دارند و بارها هم گفته اند بهتر از ایشان را برای رهبری بعد از امام سراغ ندارند. برخیها شیطنت میکنند که بگویند رابطه اقای هاشمی با رهبری خوب نیست. اتفاقا رابطه آقای هاشمی با رهبری انقلاب خوب است، ملاقات هایشان خیلی صمیمی است و در اظهارات اخیر آقای هاشمی هم دیدید که چقدر از رهبری تجلیل کردند و خصوصیاتی از ایشان را نیز بیان کردند. معتقدم ما نباید به این مسائل ورود کنیم. منتهی برخیها برای مطرح کردن خودشان به هر موضوعی ورود می کنند.
در چند سال اخیر گاهی شاهد برخی هتاکیها از سوی تندروهایی از تریبون مجلس بودیم. فکر میکنید این تندرویها چقدر به جایگاه این تریبون آسیب زد و چقدر امید دارید که مجلس بعدی شاهد ورود این دسته از تندروها نباشد؟
بدترین هجمهها و الفاظ تند را در مجلس نهم بکار بردند. از جمله بارها به اسم، به اقای هاشمی فحاشی کردند، این رفتارها در مجالس قبلی سابقه نداشت. من به ماندگاری این افراد در مجلس آینده خوش بین نیستم.
شما اخیرا در مصاحبهای گفته بودید که مجلس به یک «علیخانی» هم احتیاج دارد، ویژگی این «علیخانی» چیست؟ برخی به شوخی فریادهای بلند شما و اقای کواکبیان را مصداق این حرف شما میدانستند!
من مزاح کردم. ولی منظورم این بود افرادی مثل من ضمن اینکه مواضع مشخص و صریح داریم و خط و ربط مان معلوم است، می توانیم با همه جریانات و گروه ها تعامل کنیم و در نزدیکی جریانات به هم ایفای نقش کنیم. سابقه نمایندگی بنده نشان می دهد که در پیگیری امور یا اعلام مواضع صرفا در موضوعات سیاسی متوقف نبوده ام و هر آنچه را که در راستای منافع ملت و کشور می دیدم طرح کرده و در پیگیری مشکلات مردم چه در بعد ملی یا استانی کم نگذاشته ام.
اگر وارد مجلس شوید اولویت شما چه کارهایی است که فکر میکنید در سه دوره قبل نتوانستید عملی کنید؟
مهمترین دستور کار باید نزدیک کردن جریانات به یکدیگر و حاکم کردن آرامش بر قوه مقننه برای عمل صحیح به وظایفی چون قانونگذاری و نظارت و اتخاذ تصمیمات مهم و ملی در شرایط حساس کنونی با هماهنگی و وحدت نظر همه جریان ها باشد. در مرحله بعد مشکلات مردم را می توان بهتر رسیدگی و حل کرد. همین الان که مسوولیتی ندارم، مراجعات بسیار مردمی دارم که خواسته های زیاد و البته به حقی را طرح می کنند. برخی مشکلات و مسایل هستند که هم در سطح ملی و هم در سطح استانی مردم را آزار می دهند. بهبود وضعیت معیشت مردم و مساله اشتغال یکی از مقولاتی است که باید در مجلس بعد به شکل پررنگ در دستور کار مجلس از حیث کمک به دولت یا قانونگذاری صحیح باشد.
این امر خود نیازمند رونق اقتصادی است. چرخ صنعت باید به حرکت در آید. قزوین هم خود یک قطب صنعتی است که امروز خاموش شده و یا مراکز تولیدی با حداقل ظرفیت مشغول به کارند. درخصوص حل مشکلات آب تلاش های زیادی داشتم که با خشکسالی اخیر دوباره وضعیت نامطلوب شده و باید چاره ای اندیشید. یا برخی زیرساخت ها مانند جاده یا خطوط ریلی به ویژه میان تهران-کرج و کرج-هشتگرد- قزوین. از بعد از انقلاب در هر سمتی که بودم مشغول خدمات رسانی به مردم بودم و هر روزی که بتوانم مشکلات مردم را حل کنم برایم مثل عید است.
وضعیت اصلاح طلبان در قزوین چطور است رقیب اصلاح طلب دارید؟ مثلا ممکن است دوتا اصلاح طلب کاندیدا شوند؟
وضعیت اصلاح طلبان در استان ما خوب است و هماهنگی کاملی وجود دارد.
اخیرا سیدحسن آقای خمینی برای ورود به مجلس خبرگان اعلام آمادگی کرده اند و شایعاتی درباره نامزدی احتمالی آقای اشراقی در انتخابات مجلس مطرح است. شما که ارتباط نزدیکی با بیت امام دارید، ورود این افراد به فضای سیاسی را چطور ارزیابی می کنید؟ صحبتی با آنها داشتید؟
بحث و صحبتی نداشته ام و طبیعی است که هر چهره ای که این آمادگی را در خود ببیند می تواند وارد صحنه انتخابات شود. آیت الله سیدحسن خمینی، هرچند به واسطه جایگاه شان در نزد مردم نیازی به کمک ندارند اما بنده و همه دوستان در خدمت ایشان خواهیم بود.
حاج اقا شما هم ریاست آقای کروبی را در مجلس تجربه کرده اید، هم ریاست آقایان حداد عادل و لاریجانی را. در کنار این دو آقای هاشمی و ناطق نوری هم ریاست مجلس را در دوره هایی برعهده داشتند. قوی ترین رییس مجلس از بین این چهره ها را کدام یک می دانید. کدامیک توانستند بهتر مجلس را اداره کند؟ عملکرد کدامیک از بقیه ضعیف تر بوده است؟
فکر می کنم قوی ترین رییس مجلس آیتالله هاشمی بوده است. دوره آقای ناطق نوری را در مجلس حضور نداشتم اما از مدیریت ایشان تعریف شنیده ام. ضمن آن که مدیریت آقای لاریجانی را قبول داشتم. دوره ششم هم در خدمت آقای کروبی بودیم که باصفا و دوست داشتنی بودند. آقای کروبی در آن برهه حساس خدمت زیادی به نظام کردند. ایشان دوستدار نظام و انقلابند و امیدوارم هرچه زودتر مشکلات موجود حل شود.
بخش نظردهی بسته شده است..