طی میزگردی در یزد مطرح شد:

ایرج افشار، شناسنامه‌ای آبرومند برای یزدیها/افشار، شمع محافل بین‌المللی ایران‌شناسان جهان

نام زنده یاد "ایرج افشار یزدی" در مجامع فرهنگی و تاریخی جهان، قرین نام جاودان ایران است چرا که با تصحیح، گردآوری و نگارش حدود 300 عنوان کتاب و دو هزار مقاله درباره این سرزمین، نقش مهمی را در رشد فرهنگ، ادب و تاریخ ایران برعهده داشته است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز استاد افشار که در نزد اهل علم و فرهنگ دنیا با عنوان "کتابشناس"، "ایرانشناس" و "یزدشناس" شهرت یافته است، در مهرماه سال ۱۳۰۴ از پدر و مادری یزدی به دنیا آمد و همواره به این سرزمین آباء و اجدادی خویش عشق می ورزید.

وی با وجود مال و مکنت پدری و وجود راه‎‎های مختلفی که می‎‎توانست در اقتصاد و گردش و تفریح و معیشت پیشه خود سازد، همه را یک سو نهاد و به تاریخ و ادب، پژوهش و کاوش در اسناد و فرهنگ وطن پرداخت.

"یادگارهای یزد"، کتاب گران‌سنگی که در دو جلد و سه تجلید و بیش از دو هزار صفحه، شرح حال و توصیف آثار و ابنیه مختلف یزد را در برمی‌گیرد، مهم‌ترین اثر یزدشناسی این استاد برجسته است.

او در این کتاب نشان می‌دهد که تقریباً از تمام آبادی‌های مهم استان یزد و آثار و ابنیه شان بازدید کرده و همه‌ی دیده‌ها و شنیده‌های خود را با وسواس کم‌نظیر علمی در این  کتاب ارزشمند برای همیشه‌ی تاریخ، ثبت کرده است.

اما کارنامه علمی افشار تنها به این تک کتاب خلاصه نمی‌شود، بلکه حاکی از قریب ۳۰۰ عنوان کتاب تالیفی و تصحیحی، ۱۲۱ مقدمه بر آثار دیگران، سردبیری ۱۰ مجله ماندگار، عضویت در ۳۲ شورا و انجمن ایرانی و جهانی در حوزه کتاب، تاریخ، نسخه‌پژوهی و شرق‌شناسی، نظارت بر انتشار ۱۹ مجموعه، نگارش حدود دو هزار مقاله و گزارش کوتاه و بلند به زبان فارسی و ۶۴ مقاله به زبان‌های دیگر و یادآوری هزار نکته از تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی است.

با این توصیف، نابجا نیست اگر بگوییم مرحوم افشار کسی است که کارنامه او به تنهایی، بر عملکرد بسیاری از مراکز تحقیقاتی پیشی می‌گیرد و او خود به مثابه یک نهاد علمی و پژوهشی است؛ هم از حیث تکثر و تنوع  آثار و هم از جهت دقت و وسواس علمی و هم به واسطه تاسیس بنیان های نو در سنت ایران‌شناسی و کتاب‌شناسی، تاریخ‌نگاری و … .

همزمان با نودمین زادروز این اسطوره ایرانشناسی در میزگردی با حضور چهره‎‎های فرهنگی و ادبی کشور و استان بر آن شدیم تا بیشتر با ویژگی‎‎های شخصیتی و دستاوردهای این چهره علمی سرشناس یزدی آشنا به ویژه نقش و تاثیر وی در تدوین تاریخ و فرهنگ یزد آشنا شویم؛

پیشینه‌ی خانوادگی افشارها

"حسین بشارت" از پژوهشگران وشخصیتهای معتمد یزدی در این میزگرد راجعه به خاندان افشارها، گفت: جامع مفیدی در این باره از "بهتاش خان افشار" یاد می‎‎‎‎کند ولی آنچه دکتر "محمود افشار" در این باره قید می‎‎کنند از "آشور افشار" یاد می‎‎کنند که جد بزرگشان بوده ولی از قبل آن اظهار بی‎‎اطلاعی می‎‎کند.

وی با اشاره به این که "محمدصادق افشار" یکی از تجار سرشناس یزد در زمان خود بوده است، وی را فردی روشن‌‌بین خواند به نحوی که او به جای این که با ایجاد تجارتخانه‎‎ای در خارج از کشور فرزندش را در این حوزه مشغول کند، او را به سوئیس می‌‌فرستد تا در آنجا تحصیل کند که نتیجه این روشن‎‎بینی نیز پرورش محمود افشار و سپس ایرج افشار بوده است.

بشارت در ادامه خاستگاه و محله ایرج افشار را در منطقه‎‎ی واقع در پشت مسجد جامع یزد ذکر کرد و افزود: این خاندان، خانه‎‎ای نیز در این منطقه داشتند که به عنوان مدرسه تعلیمات اسلامی افشاری واگذار کرده بودند و مدیریتش را در آن زمان مرحوم وزیری برعهده داشت.

دکتر "علی اکبر جعفری" مدرس دانشگاه نیز در این باره خاطرنشان کرد: خاندان افشارها از خاندانهای بزرگ در یزد بودند که مرحوم خلخالی در کتاب تذکره شعرای ایران در ذیل نام ایرج افشار آورده است؛ خانواده افشار از خاندان‎‎ بزرگ و مشهور این ناحیه هستند که به گواه تاریخ عالم آرای عباسی، چند تن از سرداران و سرکرده‎‎های آنها در دوره پادشاهی شاه طهماسب و شاه عباس بزرگ در شهر یزد حاکم و والی بوده‎‎اند و محله‌‌ای در یزد به نام آنهاست.

"حسین مسرت" از پژوهشگران فرهنگ عامه یزد هم به نقل از مرحوم دکتر باستانی پاریزی از کوچ خاندان افشارها از خراسان به یزد و کرمان سخن گفت.

دکتر "علی اصغر دادبه" چهره ماندگار عرصه ادبیات عرفانی و فلسفه اسلامی کشورمان و مدیر گروه ادبیات دائرة المعارف بزرگ اسلامی نیز در این میزگرد، نکته حائز اهمیت در مورد کوچ افشارها به یزد را وجود جاذبه‎‎های یزد برای تجارت و زندگی آنها در این دیار دانست و در این رابطه گفت: شهر یزد از هر نگاهی یک شهر کهن و دارای فرهنگی اصیل بوده است به نحوی که قبلا یا زندان این شهر، زندانی نداشت یا اگر داشت نیز یزدی نبود.

وی ادامه داد: اصولاً امنیت شهر یزد به این نحو بود که حتی تا سال ۱۳۳۹ که بنده در یزد ساکن بودم، مردم دوچرخه‎‎هایشان را در شهر با خیال راحت رها می‎‎کردند و در خانه‎‎ی ما معمولاً باز بود و بیانگر این است که شعارهایی که امروز در مورد برخی شهرهای اروپایی با آن نظام مسلط اداری امروز گفته می‎‎شود، زمانی به دلیل وجود فرهنگ و تربیت مردمان یزد در این دیار وجود داشته است.

ایرج افشار؛ پرتلاش و کم آزار

دکتر دادبه سپس به دو ویژگی سرآمد استاد افشار اشاره و تصریح کرد: یکی این که اهل سرعت عمل و کار و تلاش فراوان بود که نشات گرفته از این ویژگی یزدی‌هاست به نحوی که امروز نیز هنوز این شاخصه را می‎‎توان در بین کهنسالان یزدی مشاهده کرد.

وی افزود: دیگر ویژگی استاند نیز علی رغم پرکار بودن و در نوردیدن عرصه‎‎های مختلف علمی، کم آزاری‎‎اش بود، به نحوی که وی کم آزارترین دانش مردی بود که تمام این سال‎‎هایی که از جامعه‎‎ی علمی ما گذشت، تنها از وی فیض و دانش تراوید و هیچ کس از او گلایه ای نداشت.

دادبه با اشاره به فرهنگ کم آزاری و سخت کوشی یزدی‎‎ها، در این باره گفت: همین فرهنگ مدارا و کم آزاری و کارجدی و ثمربخش موجود در یزد باعث شد تا خانواده افشار که به قصد تجارت به این شهر آماده بود، به خانواده‎‎ای فرهنگی تبدیل شود و فرزند این تاجر موفق به سمت تحصیل و علم آموزی هدایت شود.

وی گفت: این نوع تربیت در ایرج افشار به وضوح قابل مشاهد بود به نحوی که وی جلوه‎‎ کاملی از یک یزدی فرهنگور پرتلاشی بود که بطالت و وقت گذرانی بیهوده در قاموسشان جایی ندارد. و از هر حداقل امکانات حداکثر بهره وری را فراهم می کنند. افشار هیچگاه درنگ نداشت. دائما در حال جمع آوری فرهنگ عامه و تدوین آنها بود  وی پیروی سرعتی بود که البته عاری از دقت هم نبود و این نیاز جامعه فرهنگی بود که کارهای بر زمین مانده فراوانی دارد.

وی به جلساتی که واپسین روزهای عمر ایرج افشار در دایر المعارف بزرگ اسلامی برگزار ‎‎شد، اشاره و عنوان کرد: استاد افشار در آن روزها علی رغم وضعیت وخیم جسمی در این جلسات شرکت می‎‎کرد و این نتیجه همین فرهنگ تلاش بی وقفه در وی بود.

شکل‎‎گیری بنیان هویتی افشار در یزد

"عبدالعظیم پویا" از پژوهشگران یزدی با بیان این که بن مایه‎‎های مدنی رفتار و کردار ایرج افشار، شناسنامه‎‎ای آبرومندی برای یزدی‎‎هاست و در مورد خصلت کم آزاری یزدیها به بخشی از پایان نامه دکتری مردم‎‎شناسی "سان لی" از محققان سوئیسی در مورد شهر میبد اشاره کرد و گفت: وی در پایان نامه خود می‎‎نویسد هر چند در ابتدای اقامت یکساله‎‎ام در این دیار، نگران وسایل رفاهی و اقامتم در این شهر بود، ولی در این مدت حتی یک نزاع هم روی نداد و این شهر تنها یک پلیس داشت که آن هم در اکثر اوقات نبود و هیچ اتفاقی نیز در مدت نبودنش، روی نمی‏‏داد."

وی در ادامه نیز عنوان کرد: اصولاً شهر یزد شهر تجارت است چرا که لازمه تجارت موفق، امنیت و آرامش است ولی متاسفانه این شهر محل مناسبی برای رشد و فعالیت‎‎های فرهنگی نبوده است و لذا این سئوال مطرح می‎‎شود که اگر ایرج افشار در یزد پرورش یافته بود نیز به این همه افتخار دست می‎‎یافت؟ یا این که بالندگی فرهنگی و پرورشی افشار در خارج از یزد روی داده است.

البته دکتر "علی اصغر دادبه" در این مورد این نکته معتقد است که نهال‎‎ها در گلخانه تولید میشود ولی باید در جایی دیگر خارج از گلخانه رشد یابد تا به درخت تبدیل شود و قطعاً این موضوع در مورد افشار نیز صادق است به عبارتی اگر ایرج افشار در یزد بنیان نگرفته بود به درخشش و افتخاراتش دست نمی‎‎یافت و زمینه‎‎های رشد ایرج افشار در یزد شکل گرفته است.

افشار از نگاه یکی از شاگردانش

دکتر "فریبا افکاری" کارشناس فهرست‌نویسی نسخ خطی دانشگاه تهران و عضو گروه نسخه‌شناسی فرهنگستان هنر نیز در مورد استاد افشار گفت: سخن گفتن در باب ایرج افشار از همه حیث مشکل است به خصوص از این حیث که دانشجو و شاگرد ایشان باشم.

وی که از سال ۱۳۶۸ در کلاس‎‎ها ایرج افشار در بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشکاه تهران حضور داشته است، افزود: استاد افشار، بنیانگذار رشته کتابداری به عنوان قدیمیترین گروه کتابداری در ایران در دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۶ بودند که همیشه تا لحظه‎‎های آخر عمر درمورد آن دلسوزی و مراقبت داشتند.

افکاری در این باره از ارتباط مستقیم دکتر افشار در تامین منابع دیداری و شنیداری و چاپی و نسخ خطی، چاپ سنگی و همه موارد در دانشگاه تهران گفت و افزود: استاد افشار در حوزه خرید و فروش و تقوم و قیمت گذاری نسخ خطی یگانه بود.

وی همچنین یادآور شد: استاد افشار، مشاور بزرگترین مراکز تحقیقاتی جهان برای تامین نسخ خطی، از تیما به عنوان بزرگترین انجمن نسخ خطی تا مجموعه موسسات تحقیقاتی الفرقان در لندن، بود.

به گفته‌‌ این دانش آموخته مکتب ایرج افشار، افشار بی‎‎منت در کتابخانه دانشگاه حضور می‎‎یافت و ریالی در ازای اقداماتش که عرفاً و قانوناً مرسوم بود، دریافت نمی‎‎کرد و برای نسخه‎‎های خطی که به اعتبارش توسط مجموعه‏‏داران گردآوری می‎‎شد، قیمت‌‌گذاری می‎‎کرد.

وی افزود: نام افشار کافی بود تا تمام مجموعه‎‎داران اعتماد کنند و مجموعه خود را در اختیار کتابخانه دانشگاه قرار دهند، نام افشار کافی بود تا در صدر شرکت‎‎کنندگان یک سمینار قرار بگیرد و همه با شوق برای آن سمینار مقاله ارائه دهند.

افکاری یکی از اقدامات افشار در مدت حیاتش را برگزاری اولین دوره نسخ خطی کشور در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران ذکر کرد و گفت: استاد افشار، حق بسیار بزرگی بر گردن کتابداری ایران در حوزه آموزش این رشته  دارد چرا که هنوز هم  بسیاری از اساتید به فراگیری این رشته به روش استاد – شاگردی و سینه به سینه معتقد هستند ولی به پیشنهاد دکتر افشار و تامین مدارک و منابع درسی آن، این گروه آموزشی تاسیس شد.

افکاری که اخیراً برگزیده دومین جایزه گنجینه پژوهشی زنده‌یاد ایرج افشار شده است،  تاکید کرد: اعتقادی که افشار به آموزش نسل آینده داشتند، یکی از بزرگترین امتیازات و تفاوت‎‎های افشار با دیگر معاصران خودشان بود.

وی استاد افشار را از پرکارترین، پرمطالعه‎‎ترین و پر نویس‎‎ترین‎‎ها در همه حوزه‎‎های ایران شناسی، کتابداری، نسخه شناسی، مجله نگاری، گلگشت در وطن و غیره خواند.

تلاش برای ارتباط با ایران‎‎شناسان جهان

افکاری در مورد خاندان افشار نیز اظهار کرد: جالب است که همه این خاندان به نحوی نام‎‎آور هستند به طوری که "خسرو افشار" برادر ایشان، ابری‎‎کار ماهر و متخصصی بود و اولین مقاله در مورد کاغذ ابری که اصالتاً ایرانی است را نوشت ولی امروز کشور ترکیه این حوزه را منتسب به خود می‏‏داند.

وی افزود: "ساسان افشار" در حوزه کتاب‎‎های نفیس تخصص دارد و مرحوم "بابک افشار" صاحب یک کتابفروشی  بود که محفل و پاتوق بزرگان ایران بود و ایرج افشار با فوت وی، مجموعه مقالاتی که در مورد کتابفروشی‎‎های ایران بود را گردآوری و در قالب دو جلد کتاب با نام "کتاب فروشی" چاپ کرد و از این طریق نام تمام کتابفروشی‎‎هایی که از یاد رفته بودند را زنده کرد.

 این دکترای کتابشناسی در ادامه گفت: استاد افشار رابط بین نسخه‎‎شناسان و ایران‏‏شناسان جهان بود و با همه آنها از هر کشور و زبانی در ارتباط مستقیم بود و زمانی که در حوزه‎‎های بین المللی وارد می‏‏شد، شمع آن  محفل بود.

به اعتقادی وی، گنجینه پژوهشی افشار به بزرگان ایران شناسی جهان، تاکیدی بود که ایشان برای قطع نشدن ارتباط آنها با ایران داشت.

وی اضافه کرد: استاد ایرج افشار، باب جدیدی را در نسخه‎‎شناسی فارسی که تا آن زمان به زبان عربی و غیره بود، به روی همگان گشود و ویژگی‎‎های خاص زبان فارسی را در نسخه‎‎شناسی به جهانیان معرفی کرد.

افکاری اظهار کرد: افشار از همه منابع جدید مطلع بود و با تکنولوژی‎‎های روز با همه نسخه‎‎شناسان جهان در ارتباط بود و دست رد به سینه هیچ فرد و دانشجویی نیز نمی‎‎زد.

وی به اخلاق علمی افشار اشاره و تصریح کرد: استاد تاکید داشت که عکس و تصویر نیز همانند مقاله باید به منبع آن ارجاع شود که این به معنای به روز بودن و قدردان بودن وی بود ولی متاسفانه امروز این خلا در استنادها دیده می‎‎شود.

افکاری با ذکر خاطره‎‎ای از ایرج افشار در مورد اعتقاد قلبی و اخلاقی وی به کارش، گفت: زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بودند، کتاب "فهرست نسخه‎‎های خطی سلطنتی اتریش" ایشان به عنوان کتاب سال شناخته شد و ایشان تمام جایزه مالی آن را به برای خرید نسخ خطی برای دانشگاه تهران، اهدا کردند.

نگاه ویژه افشارها به نهاد وقف

یکی از اقدامات بزرگ فرهنگی خاندان افشارها در یزد، ترویج سنت حسنه ملی و دینی وقف با موقوفاتی بود که در یزد و نیز تهران برای توسعه آموزش ابتدایی و آموزش عالی برجای گذاشتهاند که همچنان نیز ساری و جاری است.

به گفته‎‎ی "علی اکبر جعفری" مدرس دانشگاه، محمود افشار در سال ۱۳۳۷ با وقف املاک و رقبات بسیار در یزد، تهران، شمیران و شهر ری، بنیاد موقوفات افشار را بنیان نهاد که تا امروز با هدف "فعالیت‌های فرهنگی به منظور تعمیم و گسترش زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی" به کار خود ادامه داده‌ است و کوشش‌های سترگی چون انتشار ده‌ها کتاب در بارۀ تاریخ و فرهنگ ایران و زبان و ادب پارسی، اهدای جوایز سالانه به استادان و پژوهشگران حوزۀ ایران‌شناسی، ساخت مدرسه، بخشش زمین به آموزش و پرورش و دانشگاه و همکاری مجدانه با مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا را در کارنامه دارد.

وی سپس ادامه داد: ایرج افشار از چنین پدری زاده شد و در چنین محیطی بالید. ثروت خانوادگی‌ نیز مجالی فراهم کرد که رها از دغدغه معیشت، عمر خویش را وقف پژوهش در تاریخ و فرهنگ و ادب ایران کند. این که در ۱۹ سالگی و پیش از پایان دورۀ دبیرستان از سوی پدر به مدیریت مجلۀ آینده گمارده شد، نشان می‌دهد که  آموخته‌های علمی و ادبی‌اش در آغاز جوانی درخور توجه بوده است و از آن زمان که تلاش دانشی خود را آغاز کرد تا همین ایام واپسین حیات از کوشش وکاوش علمی دمی فرو گذار نبود و بیش از ۶۵ سال در ساحت‌های علمی گوناگون کوشید و به نیکی حق مقام هریک را به جا آورد.

جعفری خاطرنشان کرد: در واقع نهادهای مدنی که امروز از آنها به عنوان بنیان‌های جامعه مدرن یاد می شود در جامعه‎‎ی ما نیز بی‌سابقه نیست و یکی از این نهادهای مدنی که کارکردهای فرهنگی-اقتصادی فراوانی دارد، نهاد وقف است که دکتر افشار به پشتوانه‎‎ی این نهاد تنومند و پرسابقه‌ی فرهنگ ما، بنیان یک موقوفه فاخری را گذاشته که در خدمت توسعه و تقویت زبان فارسی است و فرزندش ایرج افشار نیز با تاسیس گنجینه افشار سپرده به مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی و جایزه سالانه آن فرهنگ وقف علمی و آموزشی را توسعه داد.

دکتر "علی اصغر دادبه" مدیر گروه ادبیات دائرة المعارف بزرگ اسلامی نیز در این رابطه تصریح کرد: هر چند برخی نهادهای مدنی امروز با اسم‎‎ها و ژست‎‎های تازه معرفی می‎‎شود، ولی اساساً همه مسائل و موضوعات دارای پیشینه و سابقه است خاندان افشار بخشی از اموال خود را به صورت وقف و خیریه مدنی به شکل مدرن و جدید در اختیار نیازهای امروز جامعه قرار داده‌‌اند، به نحوی که امروز در دایره المعارف بزرگ اسلامی بخشی از این موقوفه به اهدای جایزه و حمایت پایان نامه های حوزه کتابداری و بخشی نیز به زبان شناسان فارسی برجسته در سراسر دنیا اختصاص یافته است.

به اعتقاد وی، قطعاً این گونه اقدامات نتیجه پایه‎‎ریزی بنیادهای فرهنگی و مذهبی نیاکان ماست و به رفتارهای انسانی و کارهای نیک آنها به صورت های مختلف بازمی ‌‌گردد، حتی پژوهش‏‏های یزدشناسی ایرج افشار نیز به نوعی بازگشت به اصل خود است که وی را به ادای دین در قبال فرهنگ این دیار واداشت.

تحقیقات و تالیفات افشار در مورد یزد

"حسین مسرت" یزدپژوه باسابقه با اشاره به تولد افشار در مهرماه ۱۳۰۴ از خانواده‌ی یزدی دکتر "محمود افشار یزدی" و "نصرت برازنده یزدی"، گفت: افشار هماره و از کودکی در بیشتر سفرهایی که پدر به یزد داشت، همراه وی راهی این شهر تاریخی می‎‎شد و خود نیز بعدها همسری یزدی گرفت.

وی افزود: عشق و علاقه‎‎ی او به زادگاه پدری‎‎اش، تا واپسین دم زندگانی در جانش شعله می‎‎کشید و هر ساله در گذر سفرهایی که به جنوب و شرق کشور داشت، از یزد می‎‎گذشت و چند روزی در این دیار می‎‎ماند. انگار هر چه این شهر را می‎‎دید، بازهم کم بود و در هربار دیدن چیزی جدید را در آن می‎‎یافت.

وی ادامه داد: همیشه مهمانان خود را از سراسر ایران و جهان، از یزد می‎‎گذارند تا با معرفی شهر خود به  داشته های فرهنگی اش ببالد و این شور و شوق به شهر یزد در تک تک آثار فراوانی که درباره یزد نوشته است هویداست.

به گفته‎‎ی این محقق یزدی، نخستین اثر تالیفی ایرج افشار در باره یزد، دوره جامع و ارزشمند "یادگارهای یزد" است که در دوجلد و سه دفتر فراهم شده و حاصل سفرهای دهگانه او در سال‌‌های مختلفبه این شهر باستانی است و اگر نبود این دلبستگی شاید این کار به سرانجام این چنین شکوهمند نمی‎‎رسید.

وی دومین کار تالیفی افشار که نشان از کوشش‎‎های ۴۰ ساله وی در راه گردآوری آن دارد را "واژه نامه یزدی" خواند و گفت: افشار در مورد این کتاب می‎‎نویسد که جرقهی این کار را مقالات صادق هدایت مندرج در مجله سخن در ذهن او زده است اما به صورت جدی از سال ۱۳۲۹ به گردآوری آن دست زده و در این راه نیز از کمک و یاری بسیاری از یزدیها بهره برده است.

مسرت بیان کرد: سومین کار تالیفی – تحقیقی او در باره یزد، گردآوری و تدوین دوره‌‌ی پنج جلدی "یزدنامه" است که متاسفانه دو جلد آن به چاپ نرسید و در بردارنده تمامی گفتارهای او در باره یزد و گلچینی از گفتارهای کهنه و نو دیگران در موضوعات گوناگون در مورد یزد است.

وی تصریح کرد: استاد افشار در مدت ۶۰ سالی که به صورت جدی در کار پژوهش‎‎های ایران شناسی بوده است، آثار زیادی را در حوزه تاریخ، فرهنگ و ادب یزد، تصحیح، گردآوری و تالیف کرد که فهرست درازی را در برمی‎‎گیرد به نحوی که بنابر فهرست چاپ کرده‎‎ها ۱۲۵ مقاله در مورد یزدشناسی داشته و ۳۵ کتاب نیز در این حوزه چاپ شده است.  

وی خاطرنشان کرد: "تاریخ جدید یزد" احمدبن حسین بن علی کاتب یزدی، "تاریخ یزد" جعفربن محمد بن حسن جعفری، "جامع الخیرات" سید رکن الدین جسینی یزدی، "جامع جعفری" در مورد تاریخ یزد در دوارن نادری، زندی و عصر سلطنت فتحعلی شاه، "جامع مفیدی" محمد مفید مستوفی بافقی، "دیوان کامل شمس الدین محمد وحشی بافقی"،"سعادتنامه یا رزونامه غزوات هندوستان" غیات الدین علی یزدی، فرخ نامه" ابوبکر مطهر بن محمد جمالی یزدی، "یزدی در اسناد امین الضرب"، منشآت" و "منظومات" شرف الدین علی یزدی، نیز از جمله کتابهای چاپ شده به کوشش دکتر ایرج افشار بوده است.

این پژوهشگر فرهنگی ادامه داد: علاوه بر چاپ کتاب‎‎های "تاریخ اولاد تیمور" و کتاب مرحوم دکتر محمدی بیانی در مورد ابن شهاب یزدی" که توسط گنجینه حسین بشارت بعد از فوت استاد به چاپ رسیده است، کتاب دیگری از ایرج افشار نیز به نام  دفتر خاطرات با عنوان "این دفتر بی معنی" نیز به کوشش ده باشی در دست چاپ است.

پیشنهاد نامگذاری خیابانی در یزد به نام افشار 

دکتر "علی اصغر دادبه" که خود نیز از چهرههای ماندگار یزد است، در پایان این میزگرد ذکر چند نکته را ضروری خواند و گفت: نکته اول این است که بین دانستن و باور داشتن تفاوت است چرا که بسیاری از افراد چیزهایی را می‎‎دانند ولی به آن باور ندارند، لذا لقلقه‎‎ی زبان باقی می‎‎ماند و حرکتی از ناحیه این دانسته‎‎هایشان ، انجام  نمی‎‎شود ولی افشار عالم عامل بود.

وی همچنین با بیان این که آثار اشخاص همیشه نوشتارهایشان نیست بلکه مهمتر از نوشتارهایش چیز دیگری است،  زمانی که یک موسسه علمی می‎‎خواست به اقبال لاهوری لقب«سر» اهدا کنند. وی دست معلمش که پیرمرد نزاری بود  گرفت و به آن مجلس برد و خواستار دادن این لقب به وی شد، وقتی علت را از این خواسته جویا شدند، گفت: یکی از آثار این پیرمرد ، من هستم. لذا مهم ترین اثر یک معلم خوب، شاگردان خوب است.آثار بااهمیت افشار فارغ از کتابها و مقالاتش شاگردان تاثیرگذاری نظیر خانم دکتر افکاری و اقای مسرت و…. است که اکنون در غیاب او  راه او را ادامه می دهند.

دادبه در پایان نیز ابراز امیدواری کرد که مسئولان شهر یزد متوجه شوند که کمترین کاری که می‌توانند در قبال خدمات این دانشمند برجسته برای شهر یزد انجام دهند، نامگذاری یکی از خیابان‌‌های اصلی این شهر به نام ایرج افشار است و اگر چنین نکنند، از ارج و قدر آن بزرگمرد چیزی نمی کاهد اما قدرناشناسی مسئولان را ثبت تاریخ می کند.

بخش نظردهی بسته شده است..