منازعات جزو 10 جرم اول در کشور است:

آتشفشان‌هـا در شهر قدم می‌زننـد! / پرونده‌ای دربـاره خشونت و پرخاشگری

اگر عملی منجر به وارد آمدن آسیب به بدن و روان یک نفر باشد خشونت عامدانه است؛ اما خشونت ساختاری به سادگی خشونت عامدانه به چشم ما نمی آید و از چشم ما پنهان می‌ماند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز خشونت ساختاری طبق تعریفی که در کتاب «خشونت درجنگ و صلح» شده به معنای نیروهای ساختاری هستند که آسیب بدنی و روانی به افراد میزنند بدون آنکه عامل و کنشگرمشخصی داشته باشند.

کارشناسان اجتماعی تاکید می‌کنند که لازم است هم به خشونت‌های عامدانه و آشکار توجه شود، هم خشونت‌های پنهان که در بطن هر جامعه وجود دارند.
 
این گزارش، خشونت‌آمیز است؛ درباره خبرها و تیترهایی که حتما در صفحات حوادث روزنامه‌ها و سایت‌های خبری به چشمتان خورده و آنقدر نمونه‌های مشابهی دارند که حتی با انصراف از تکرارشان در اینجا، می‌دانید چه اخبار ناگواری هستند؛ خبرهایی با کلیدواژه‌هایی مثل قتل، سرقت، تجاوز، آدم‌ربایی، دعوا و خشونت. خبرهایی که گاهی حتی خواندنشان کار آسانی نیست چه برسد به تصور این که چرا و چگونه اتفاق افتاده‌اند. اتفاقاتی که پیش از این هم کم نبوده‌اند اما انگار روزبه‌روز اشکال عجیب‌تر و شدیدتری به خودشان می‌گیرند و انگار قرار است خشونت، هر روز چهره جدیدتری از خودش را نشان دهد.
 
انگار باید هر آن مواظب باشیم، نگران هر چه می‌گوییم و می‌شنویم و حتی خیلی ساده که در خانه‌مان نشسته‌ایم، با کسی حرف می‌زنیم یا بحث می‌کنیم و خلاصه هر لحظه ممکن است با کوچکترین اتفاق، یک آتشفشان خاموش در کنارمان ناگهان فعال شود و گدازه‌هایش ذوبمان کند.
 
مساله‌ای که یک رفتارشناس اجتماعی، با عنوان کاهش تاب‌آوری از آن یاد می‌کند و می‌گوید: در پاسخ به اینکه چرا خشونت‌های اجتماعی بالا رفته چندعامل را می‌توان نام برد. یکی از دلایل این است که تاب‌آوری آسیب دیده است. مثلا وقتی یک بازی فوتبال تمام می شود تمام نیروها آماده باش هستند که شهر آسیب نبیند. 
 
در کنار تاکید جامعه‌شناسان بر تاثیر مدرنیته و دوران گذار در بلاتکلیفی‌های فردی و اجتماعی و در نتیجه ایجاد خشونت و هشدار روان‌شناسان نسبت به مصرف برخی داروها، الکل و مواد مخدر در بروز پرخاشگری‌ها بر نقش مسئولان هم تاکید می‌شود و خشونت به عنوان واکنشی در برابر فقر، محرومیت و تبعیض شمرده می‌شود.
 
در میزگردی در خبرآنلاین که درباره خشونت‌های اجتماعی برگزار شده بود، با اشاره به لزوم توجه به تفکیک خشونت‌ها، تاکید شد: اگر عملی منجر به وارد آمدن آسیب به بدن و روان یک نفر باشد خشونت عامدانه است؛ اما خشونت ساختاری به سادگی خشونت عامدانه به چشم ما نمی آید و از چشم ما پنهان می‌ماند. خشونت ساختاری طبق تعریفی که در کتاب «خشونت درجنگ و صلح» شده به معنای نیروهای ساختاری هستند که آسیب بدنی و روانی به افراد میزنند بدون آنکه عامل و کنشگرمشخصی داشته باشند. مثلا کودکی که درحاشیه تهران به دنیا می‌آید به خاطر فقر مادر و سوءتغذیه و محیط غیربهداشتی همانقدر آسیب بدنی می‌بیند که اگر کتک می‌خورد بلکه هم بیشتر.
 
دیده شده که ساختار مغزی و بدنی این کودکان عموما صدمه خورده است، اما فرد خاصی این صدمه را وارد نکرده است بلکه فقر و محرومیت، این صدمات را ایجاد کرده است؛ این خشونت ساختاری امکان تبدیل به خشونت عامدانه را دارد. یعنی وقتی خشونت ساختاری وارد می‌شود روابط بین انسانها را زهرآگین و آلوده می کند و می‌تواند به صورت خشونت عامدانه خود را بروز می‌دهد. خشونت ساختاری فقر، محرومیت، نابرابری و از همه مهمتر تبعیض در جامعه است. وقتی دولت‌ها مردم را به سمت کالایی شدن و دریای مواجی هل دهند که برای هر چیزی باید پول بدهند در حالی که عده زیادی چنین توانی ندارند و مسیری برای موفقیت و کسب اعتبار پیدا نمی‌کنند، چندان عجیب نیست که منزوی و پرخاشگر شوند. با این حال، تنها کاری که در مقابل این افراد انجام می‌شود، زندان و مجازات است نه پیدا کردن راهکار و تمهیداتی برای پیشگیری. 
 
تاکیدی که بر لزوم مهارت‌آموزی و کار فرهنگی می‌شود، نه تنها از سوی متخصصان بلکه اخیرا از سوی مسئولان نیز مطرح می‌شود به طوری که معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه نیز در نشست خبری درباره وضعیت وقوع جرایم به آن اشاره و اظهار کرده ازدارندگی در اعمال مجازات باید توسط قانون‌گذار ارزیابی شود و امروز قانون‌گذار اعتقاد به حبس‌های طولانی‌مدت و قرارهای سنگین بازداشت موقت و برقراری عدالت کیفری از طریق مجازات ندارد بلکه مجازات‌ها باید بعد بازدارندگی داشته باشند.
 
محمدباقر الفت با تاکید بر این که خشونت در بین شهروندان افزایش داشته و منازعات جزو ۱۰ جرم اول در کشور است گفته: آرامش مردم پایین رفته و آنها در مقابل کمترین مشکل واکنش و رفتار خشونت‌آمیز نشان می‌دهند. درگیری و استفاده از ابزارهای خاص مثل چاقو و سلاح گرم در رفتار مردم غیرقابل انکار است، متاسفانه امروز شاهد استفاده از سلاح گرم در منازعات هستیم به طوری که مردم در اولین لحظه از وقوع یک منازعه از سلاح گرم استفاده می‌کنند. به همین خاطر تلاش داریم از طریق صداوسیما و رسانه‌ها به‌عنوان کانال انتقال یافته‌های خود استفاده کنیم تا بتوانیم در حد امکان رفتارهای خشونت‌آمیز شهروندان را کاهش دهیم. 
 
هرچند پیش از این نیز درباره اقداماتی برای کنترل خشم شهروندان حرف‌هایی به میان آمده بود و وعده تشکیل مراکز کنترل خشم داده شده بود و باید دید این مراکز چقدر جدی گرفته‌ شده‌اند و آیا می‌توان به کاهش آمارهایی مانند آمار سازمان پزشکی قانونی از میزان درگیری‌های فیزیکی بین مردم امیدوار بود یا نه.
 
اما در کنار تمام اینها، آنچه به چشم می‌آید این است که همانطور که تاکید می‌شود، خشونت، خشونت می‌آفریند، به نظر می‌رسد این ویروس مسری به جان خواننده‌های اخبار خشونت‌آمیز هم افتاده است. می‌بینیم که چطور «بی‌رحمی» در نظرهای بعضی از مخاطبان به چشم می‌خورد و به گفته یک جامعه‌شناس مردم به دنبال انتقام هستند، بخشش دیگر در میان آنها جایی ندارد و به دنبال این هستند تا به بدترین شیوه از هم انتقام بگیرند. تمام رویدادها مانند حلقه های به هم پیوسته در یک زنجیره‌اند. پاسخ خشونت با خشونت داده می‌شود و این پدیده زشت بازتولید می‌شود.
 
در هر حال شاید نگاهی به خشونت در مدارس، خشونت در خانه‌ها یا حتی خشونت‌های شهری و زرنگی‌های اجتماعی یادآوری می‌کنند باید کمی تامل کنیم و ببینیم چقدر با جامعه‌ای که آرمانش را در سر داریم، فاصله داریم.
 
بـه گـزارش خبـرآنلاین ؛ خالی از لطف نیست مرور گفته‌های علیرضا صدرالدینی، نویسنده کتاب «اسلام دین رحمت نه خشونت» که می‌گوید: یکی از مشخصه‌های دینی بودن جامعه، وفور صلح، صفا، مهر و گذشت است و اگر دیدید از در و دیوار جامعه‌ای خشم، خشونت، انتقام و کینه‌توزی می‌بارد، در دینی دانستن آن جامعه تردید کنید.

بخش نظردهی بسته شده است..