گفتگو با«صادق زارعی» از معتادان بهبودیافته استان یزد:

نجات‌ یافته از اعتیاد ؛ مددکار شد

شاید ترک اعتیاد برای بسیاری از اسیرشدگان در چنگال این بلای خانمان‌سوز، ناممکن باشد اما هستند نجات‌یافتگانی که سال‌های سال است از این آسیب دور شده و به زندگی سالم خود بازگشته‌اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز«صادق زارعی» از معتادان بهبودیافته استان است که در حال حاضر مدد کار تنها مرکز ترک اعتیاد اجباری یزد است.  وی با روی باز پیشنهاد گفت‌وگوی روزنامه همشهری را پذیرفت و از دنیای آلودگی‌ها و پاکی‌هایش برای‌مان گفت.

  • چطور شد که به دام اعتیاد افتادید؟

دایی من مصرف کننده بود. او الگوی من در اعتیاد بود. آن موقع، مصرف مواد را نشانه بزرگ شدن می‌دانستم و این دلیلی برای پیش رفتن من به سوی مواد بود. من کنجکاو و مشتاق بودم که ببینم چگونه انرژی من افزایش می‌یابد.نخستین باری که مصرف کردم سال ۷۲ بود. آن هنگام حس خاصی نداشتم. بار دوم روش را یاد گرفتم. ابتدا هفته‌ای یک بار همراه با دوستم مواد مصرف می‌کردم.

  • برخورد خانواده زمانی که از اعتیاد شما مطلع شدند، چگونه بود؟

پدر و مادر من هر دو معلم بودند. خانه ما هم جزو آن خانه‌هایی بود که پرخاشگری در آن دیده می‌شد و من جزو افرادی بودم که زیاد کتک می‌خوردم. مهم‌ترین دلیلی که برای استفاده مواد داشتم این بود وقتی مصرف نمی‌کردم، ترس و نگرانی من شدت می‌یافت و بی‌اعتمادی به سراغم می‌آمد. من با مصرف، دردهایی راکه متحمل شده بودم از یاد می‌بردم. وقتی فرزندی شاهد پرخاشگری‌های اعضای خانه است، وقتی با کوچک‌ترین اشتباه قابل بخشش، تنبیه می‌شود و وقتی مادر بدون اختیار در مقابل تنبیه پدر، از فرزند دفاع می‌کند، شاید نباید توقع بیش از این را از فرزند خانواده داشت.

  • آیا اعتیاد شما تا بعد از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک هم ادامه داشت؟

بله، سال ۷۹ ازدواج کردم. همسر من در خانواده‌ای بزرگ شده بود که مواد مخدر را نمی‌شناختند بنابراین به راحتی مواد مخدر مصرف می‌کردم.

  • از چه نوع مواد مخدری در طول دوران اعتیاد استفاده کردید و چطور شد که به فکر ترک اعتیاد افتادید؟

مصرف من ابتدا سیگار بود. پس از آن تریاک، هروئین و اواخر نیز به تزریق ختم ‌شد. من سیگار را به راحتی کنار گذاشتم. اعتیاد با یک دود آغاز می‌شود. در ابتدا هفته‌ای یکی دو بار مصرف می‌کردم و نمی‌توانستم مصرفم را کنترل کنم. بزرگ‌ترین مشکل آن روزهای من این بود که هیچ‌گاه نمی‌خواستم بپذیرم که احتمال اعتیاد من به مواد مخدر وجود دارد. اوج اعتیاد من در سال ۸۲ بود. تازه در کارخانه کاشی استخدام شده بودم. تا آن زمان بارها اقدام به ترک کردم اما دوباره دچار لغزش شدم. آخرین باری که ترک کردم و تاکنون نیز پاک مانده‌ام، اسفند سال ۸۳ بود.  یکی از همکارانم در کارخانه، از اعضای گروه معتادان گمنام بود. او برای نخستین بار این جرقه را وارد ذهنم کرد که من نیز می‌توانم یک زندگی عادی داشته باشم. باور آن روزهای من این بود که یک فرد معتاد تنها باید بمیرد تا از اعتیاد رهایی یابد اما یک نیرویی مرا به سمت آن مرکز کشاند.

  • عامل موفقیت شما در ترک اعتیاد چه بود؟

من ترک کردن را خیلی خوب بلد بودم. مشکل من باقی ماندن در شرایط ترک بود. اما با خودم عهد بستم که این‌بار دچار لغزش نشوم. حضور در جلسات موجب آرامش من بود. هفته‌ای دو بار به جلسات می‌رفتم و در کارگاه‌های «قدم» شرکت می‌کردم. با مشاهده درس خواندن، ورزش کردن و مطالعه افرادی که به تازگی به جرگه دوستان من پیوسته بودند، من نیز روی دیگری از سکه زندگی را تجربه کردم. من به تدریج یاد گرفتم که تنها راه موفقیت تلاش است. یاد گرفتم که درس بخوانم. من یک مددکار شدم و برای رسیدن به اهدافم روی پاهای خود ایستادم. دیگر این دیدگاه را ندارم که یک فرد معتاد به مواد مخدر تنها و تنها سزاوار مرگ است.

  • چطور شد که بعد از ترک اعتیاد مددکار شدید؟

دغدغه همیشگی من خدمت به دیگران بود، چرا که خودم لذت همدردی و همدلی دیگران را چشیده بودم. این لذت موجب نجات من از غرق شدن در سیاهی اعتیاد شد. از این رو، حس انتقال این لذت به دیگرانی که آنها هم مانند من بودند، همه وجود مرا فرا گرفته بود و به این ترتیب فعالیت به عنوان مددکار مرکز ترک اعتیاد را انتخاب کردم.

  • در این دوران چه ماجراهایی برای شما اتفاق افتاده است؟

پیرمردی ۵۵ ساله را برای ترک اعتیاد به مرکز آوردند که اعتیادش را انکار می‌کرد اما دوباره ۲ روز بعد او را به مرکز آوردند. او تنها فردی بود که فکر می‌کردم هرگز ترک نخواهد کرد اما چند سال بعد، او را در مراسم جشن تولد یک سالگی یکی از دوستان تازه‌نجات‌یافته از اعتیاد دیدم. همین که وارد شد، او را شناختم. آن لحظه یکی از لذت‌بخش‌ترین لحظاتی بود که با آن مواجه شده بودم.
من اعتقاد ندارم که با اجبار نمی‌شود معتاد را ترک داد.اکنون افراد بسیاری هستند که با اجبار به این مرکز آمده‌اند، اما از وضعیت کنونی خود راضی و خرسندند و دوران پاکی را تجربه می‌کنند.

بخش نظردهی بسته شده است..