روستا بهانه است، سیاست‌مدار نشانه است

no-thumbs

عصر ایران؛ مهرداد خدیر – بخش‌هایی از گفت و گوی اخیر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با یک نشریه، بهانه‌ای شده برای منتقدان سیاست‌مدارِ کهنه‌کار تا دو قطبی‌های گذشته را بازسازی کنند و او را به گمان خود در مقابل طبقاتی از جامعه قرار دهند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز آن عبارت این است: «زمانی که ما مبارزه می‌کردیم عده ای در روستایشان قدم می‌زدند و حالا امروز انقلابی شده‌اند!» و هنگامی که از او پرسیده شده «آیا شما اساساً اینها را انقلابی می‌دانید؟» پاسخ داده است: «فرق می‌کنند. بعضی‌هایشان انقلابی بودند و وقتی که سخت‌گیری‌های حکومت زیاد شد، دیگر ادامه ندادند. بعضی‌ها هم اصلاً آن موقع‌ها نبودند و در کوچه‌های روستاهایشان می‌گشتند. ولی الان آمده‌اند و انقلابی شده‌اند».

  با این که پیداست مراد او چه کسانی هستند و انقلابی‌گری و مبارزه را در مقابل عافیت‌طلبان قرار می‌دهد و همان اصطلاح «‌انقلابی‌های بعد از انقلاب» یا «‌رزمندگان جبهه ندیده» مد نظر است – که عبارات آشنا و بارها به کار رفته‌ای هم هست – اما این دسته از مخالفان بر روی واژه «روستا» توقف می‌کنند و مدافع و حامیان روستاییان شده‌اند و کمپین به راه انداخته‌اند که «من روستایی هستم» و انگار هاشمی به روستاییان توهین کرده و حالا آنان درمقام دفاع و حمایت برخاسته‌اند!

  این در حالی است که اکبر هاشمی رفسنجانی خود «روستازاده» است؛ خود ساخته و برخاسته از روستای «نوق» در شهرستان «بهرمان» در استان کرمان که رابطه خود را نه با روستای زادگاه گسسته نه با روستاییان و هر گاه به آن سامان می‌رود با استقبال فراوان رو به رو می‌شود.

  با این پیشینه روشن است که واژه «روستا» در ذهن و زبان او نه واژه‌ای برای تحقیر که دقیقا در مقام «جای خوش آب و هوا و استراحت» بیان شده  و اتفاقا شهری‌ها هیچ گاه برای تحقیر از این کلمه استفاده نمی‌کنند بلکه واژه «دهاتی» را به کار می‌برند که آن هم البته زیبنده نیست.

به عبارت دیگر اگر آقای هاشمی می‌خواست به زبان امروزیان سخن بگوید مثلا می گفت در جای خوش آب و هوا و دور از متن مبارزه بودند.   یعنی بیرون از صحنه و در حال استراحت یا حداکثر مطالعه و تحقیق. در این ادبیات «شهر» کانون مبارزه است و «روستا» دور از آن.

  بد نیست به خاطره ایشان درباره  کتاب «امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» که بیش از ۵۰ سال پیش در «روستا»ی زادگاه خود  نوشته اشاره شود: «از آرزوهایم ترجمه کتاب القضیة الفلسطینیه به فارسی بود. نویسنده آن اکرم زعیتر است. آن کتاب را که مرحوم آیت الله حاج میرزا خلیل کمره ای در اختیارم قرار داده بود به اضافه کتاب لغت المنجد  به نوق بردم و بنا شد تابستان ۱۳۴۲ در  نوق بمانم. گاهی هم در نوق منبر هم می رفتم اما کار عمده ام ترجمه بود.»- [دوران مبارزه/ ص ۱۰۲]

  یا به یاد آوریم که در بین خاطره نقش همسرشان- خانم عفت مرعشی- در نجات از ترور در خرداد ۱۳۵۸ به جای «همسر» از واژه «خانواده» استفاده می کردند. هر سیاست مداری بر اساس خاستگاه و زادگاه خود واژگانی را به کار می‌برد که چه بسا با منظوری که جای دیگر از آنها برداشت می شود تفاوت داشته باشد.

  هاشمیِ روستا‌زاده و برخاسته از روستا و علاقه‌مند به روستا و کشاورزی که درآمد عمده او از محل تولید محصولات کشاورزی بوده و هست طبعا هیچ گاه واژه روستا و روستایی را در مقام تخفیف به کار نمی‌برد و مشکل و انگیزه دلواپسان، دیگر است:

  – نخست این که در قبال هر سخن هاشمی جنجال به راه می اندازند تا او به لاک محافظه کاری بازگردد. اما آنچه هاشمی را در ۸۱ سالگی همچنان جذاب نگاه داشته سخنان نوبه نو شونده اوست و می خواهند این امتیاز و جذابیت را از او سلب کنند.

  -یکی از عوامل مهم در پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ آرای روستاییان بود. حتی برخی ناظران آنان را در این انتخابات هوش مندتر از مردمان کلان شهرها دانستند که بعضا به صحنه نیامدند. روستاییان اما حضور پرشورتری داشتند و انتخاب غالب آنان نیز روحانی بود. آیا گروه هایی که گمان می برند پایگاه اجتماعی آنان در حاشیه ها و روستاهاست قصد دارند رقیب را از میدان به در کنند و برای خود پایگاه مطمئنی قبل از انتخابات دست و پا کنند؟

  -دست آخر این که این بار هاشمی رفسنجانی صریح و روشن و بی اما و اگر از عزم خود برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان در اسفند ماه خبر داده و منتقدان نیز زودتر از معمول دست‌به‌کار شده‌اند تا او را منسوب به اشراف و خودشان را نماینده اقشار کمتر برخوردار جامعه معرفی کنند.

   روستا بهانه است. روستازاده ی سیاست مدار نشانه است.

بخش نظردهی بسته شده است..