رسانه ملی انتقادپذیر شده است!

no-thumbs

یک منتقد با تاکید بر پرهیز از سپردن آنتن تلویزیون به برنامه‌سازان تکراری، پیشنهاد داد که می‌توان با نظارت دقیق بر فیلمنامه و تولید برنامه‌ها، از توانایی کارگردانان صاحب سبک و خلاق ایرانی به نحو احسن بهره گرفت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوزاو گفت، از اینکه رسانه ملی به انتقادات رسانه‌ای بها می‌دهد، باید این نوع رفتارهای آشتی جویانه را به فال نیک گرفت.

 

 

جملات بالا بخشی از اظهارات یک منتقد است که با نگاهی به بازخوردهای انتقادی از برنامه‌های تلویزیونی، دیدگاهش را درباره انتقادپذیری مدیران رسانه ملی و آسیب‌هایی که همواره تلویزیون بر دوش می‌کشد، در قالب یادداشت به سرویس تلویزیون و رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ارسال کرد.

 

آنچه در زیر می‌خوانید متن کامل یادداشت هوشنگ صدفی – منتقد تلویزیون – است.

 

«رسانه ملی انتقاد پذیر شده است. این تنها جمله‌ای است که گاهی منتقدان رسانه ملی در مکالمات روزمره خود آن را بر زبان می‌آورند. از زمانی که تیم جدید، هدایت و مدیریت رسانه ملی را عهده‌دار شده‌اند مسوولان رسانه ملی برای انتقادات افکار عمومی ارزش قابل توجهی قائل هستند. اینکه این نوع انتقادات از زبان چه کسانی (منتقدان یا معتقدان رسانه ملی) بیان می‌شوند، مهم نیست؛ مهم این است که بازتاب انتقادات در رسانه‌های مجازی توانسته در پوسته سخت و غیرقابل نفوذ رسانه ملی، تا حد قابل تأملی نفوذ کند. تجربه اعتراض پزشکان به پخش سریال طنز «در حاشیه» فارغ از درستی یا نادرستی این انتقادات نشان داد شبکه‌های تلویزیونی مثل سال‌های گذشته، دیوار بلند بی اعتمادی و گوش ناشنوایی برای شنیدن اعتراض مخاطبان نیست؛ لذا مسوولان رسانه ملی به هرگونه انتقاد منفی و مثبت تا حدی پاسخگو هستند، هرچند تعطیلی سریال «در حاشیه» صرفاً از طریق مخاطبان خاص توانست خِیل عظیم مخاطبان عام را از دیدن این کار طنز محروم کند».

 

صدفی همچنین آورده است: «پیش از این به باور کارشناسان ارتباطات، تلویزیون به عنوان وسیله ارتباط جمعی می‏‌توانست در بین افکار عمومی جامعه نفوذ کند اما امروزه این افکار عمومی است که توانسته با استفاده از سایر رسانه‌های دیداری و شنیداری بر رسانه ملی با بضاعت‌های مالی و تکنیکی مدرن غلبه کند. زمانی میزان تأثیرگذاری برنامه‌های تلویزیون بر افکار عمومی به عنوان ابزاری قدرتمند در عرصه اجتماعی و سیاسی قابل اندازه‌گیری بود؛ لذا هر یک از جناح‌های سیاسی و مدیران تأثیرگذار جامعه علاقه داشتند به هر شکل ممکن هدایت و مدیریت رسانه ملی را در دست بگیرند اما با گذشت زمان و افزایش رسانه‌های متنوع از جمله اینترنت، شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی در جامعه از یک سو و ارتقای دانش و ‌آگاهی مخاطبان عام و خاص در جامعه باعث شد عطش دستیابی این افراد به رسانه ملی کاهش یابد، البته بعد از انتخابات سال ۸۸، تا حدودی مقبولیت رسانه ملی به خاطر رفتارهای سیاسی یک سویه آن مورد انتقاد قرار گرفت لذا رسانه ملی بخش زیادی از مخاطبان خاص خود را از دست داد.

 

این منتقد در بخشی دیگر از یادداشت ارسالی‌اش به ایسنا اضافه کرده است: «به رغم تغییرات در اقلیم سیاسی کشور بعد از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری و تطبیق رفتار سیاسی برخی از اصول گرایان با منتخبان جدید، رسانه ملی نتوانست با مخاطبان قهرکرده‌ی خود آشتی کند. مخاطبان خاص رسانه ملی انتظار داشتند که شبکه‌های تلویزیونی به نحوی خود را با شرایط رسانه به مفهوم واقعی تطبیق دهند ولی تاکنون شیوه مشخصی از سوی مدیران رسانه ملی برای آشتی با مخاطبان ارایه نشده تا بتوان به افق رسانه ملی امیدوار بود. خوشبختانه برخی از مخاطبان خاص که به طور سلبی تاکنون برنامه‌های رسانه ملی را تحریم کرده بودند، اکنون با نگاه انتقادی برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی را در رسانه‌های مجازی مورد نقد قرار می‌دهند، هرچند که همچنان برخی از منتقدان برنامه‌های تلویزیونی را تحریم کرده‌اند».

 

او همچنین بیان کرده است: «پاسخگویی مدیران ارشد سیما به انتقادات سریال‌ها و برنامه‌هایی چون «در حاشیه»، «شمعدونی»، «ماه عسل» و «خندوانه» نشان داد که برای مدیران رسانه ملی فشار افکار عمومی در رسانه‌های مجازی قابل فهم بوده و این خود نشان‌دهنده نوعی اصلاح طلبی در رفتارهای یک سویه‌ی رسانه جمعی است. مسئولان رسانه ملی مطمئناً این قاعده را می دانند که اگر بر مبنای نگاه مخاطبان گریز پای ایرانی در چارچوب مصالح جامعه نتوانند حرکت کنند، به خودی خود از سبد رسانه‌ای خانواده‌ها حذف خواهند شد. اگر تا دیروز برخی از مسوولان فرهنگی و اجتماعی به ضریب نفوذ بالای ۵۰ درصدی شبکه‌های ماهواره‌ای در خانواده‌های ایرانی تأکید داشتند، حالا ضریب نفوذ بالای ۷۰ درصدی را بر زبان می‌آورند، بنابراین اگر مدیران ارشد رسانه ملی نتوانند انتظارات مخاطبان ایرانی را برآورده سازند باید فاتحه شبکه‌های تلویزیونی را در چارچوب جغرافیای ملی خواند».

 

صدفی در بخشی دیگر از یادداشت خود صراحتا بیان کرده است: «تجربه چند سال اخیر تهاجم شبکه‌های ماهواره‌ای نشان داده متأسفانه مدیران نه تنها چشم انداز مناسب و مطلوبی برای تولید برنامه‌های مفرح و سرگرم‌کننده با ذائقه ایرانیان نداشته اند، بلکه به خاطر هزارتوی برنامه‌سازی و خطوط قرمز سلیقه‌ای رسانه ملی، برنامه‌های کم محتوا و ضعیفی را تولید کرده‌اند. تأسف‌آور است که با وجود کارگردانان توانمند و صاحب سبک ایرانی، آنتن تلویزیون انحصاراً در دست چند برنامه‌ساز تکراری است؛ در حالی که می‌توان با نظارت دقیق بر فیلمنامه و تولید برنامه‌ها از توانایی کارگردانان صاحب سبک و خلاق ایرانی به نحو احسن بهره گرفت و در خاتمه باید گفت از اینکه رسانه ملی به انتقادات رسانه‌ای بها می‌دهد، باید این نوع رفتارهای آشتی جویانه را به فال نیک گرفت».

بخش نظردهی بسته شده است..