پیشنهادی برای نامگذاری روز رحلت آیت‌الله هاشمی

به گزارش یزدی نیوزهنوز تکانم می دهد، حادثه سوزناک، ناگوار و بهت برانگیز درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی. او چون نقش سیاسی عمیقش در ۶ دهه زندگانی خود، رحلتی شگفت آور و تاثیربرانگیز داشت و «انقلابی عاطفی» در کشور به پا کرد؛ آنقدری که حتی تندروترین جریان های مخالف هاشمی را نیز به تکاپو و تقلا انداخت تا از این وضعیت کم نظیر احساسی، چنگی زنند و مشتی نصیب خود کنند!‌ چندان که چنین کردند و در حد قد و اندازه ی خویش، نصیبشان شد. اما کاش پیام تشییع میلیونی را نیز به خوبی درک کرده باشند و از عمق جان بدانند و باور کنند که بی شک هاشمی، موهبتی برای انقلاب، مردم و کشور بود و همچنان نامش غنیمتیست ارزشمند برای آیندگان و بهانه ایست برای وفاق و همدلی.

 
هاشمی تکیه گاهی روحیه بخش برای انقلابیون و مبارزان پیش از انقلاب بود و مشاوری امین و مورد اعتماد حضرت امام (ره) در همه ی امور آن ایام کارساز، فرمانده پرصلابت دوران جنگ و سردار سازندگی و مهندس و معمار ایران در ایام صلح، سازنده و بازسازی کننده کشور پس از تخریب هولناک زیرساخت ها و شهرها، مشاور و همسنگر و یار بی بدیل و ۵۹ ساله ی رهبری معظم انقلاب،  آینده نگری کم نظیر و بلندپرواز، سیاست ورزی هوشمند و زمان شناس، استراتژیستی بی بدیل در طراحی و اجرای راهبردهای کلان نظام،  فقیهی فرزانه و نوگرا، مفسری ژرف اندیش و سترگ، عالمی بصیر، زبانی صریح و صمیمی، گریزان از نفاق و تملق و دورویی،‌ از تبار تک ستاره های مظلوم انقلاب اسلامی، نجیب،‌ بزرگوار، بخشنده و البته مظلوم و دلسوخته، اما سخت صبور و مقاوم، چون کوه، ایستا و فراز. آنچنانی که شایسته ی این شخصیتِ در طراز اسطوره، تاریخ سازی نمونه   و مرد رویاهای بلندپرواز ایران است.
 
سخن در مورد او بسیار است ، اما چند نکته، اینجا گفتنیست:
 
تاریخ سیاسی پس از انقلاب اما، پدیده «توسعه» را با آیت الله هاشمی تعریف میکند. معماری ده ساله توسعه در کشور جدا از دیگر تجربه های ثمین و سمین او در دیگر قلمروها، تجربه منحصر به فرد اوست. حتی پس از پایان دوره ریاست جمهوری، او همواره از سیاستهای اصلاح گرایی و توسعه گرایی دولت ها حمایت کرد و در هدایت و پشتیبانی پیدا و پنهان آن هیچ فرو نگذاشت. و چه دقیق ، ریزبینانه و به حق است اطلاق عنوان «سردار سازندگی» به او… و مگر توسعه و اصلاح گری، جز در فضایی باز، آرام، بی تنش و آشوب و حرکت در مسیر «اعتدال»، توان بالیدن و بردمیدن دارد؟ 
 
هاشمی چنین بود و چنان رفت که نام و رسمش با «اعتدال» گره خورد. حضور مادام و موثر ۶ دهه او در صحنه کلان سیاسی کشور و بعد از انقلاب اسلامی در صحن و سرای کشور، «اعتدال سیاسی» را مجال داد و او را به عنوان «میانجی قابل اعتماد» برای گروه های سیاسی حفظ و صیانت می کرد ؛ گو آن که نفس حضور او، عرصه را بر پاره ای نوآمدگان و افراط گرایان گستره سیاسی تنگ میکزد؛ کسانی که تنها سرمایه شان، فریفـتن چشم و دل با «زر و زیورهای زبانی» و «تردستیهای کلامی» است؛ این جریان ، اما همچنان هست، کَم کَمَک سر از لاک خویش برون می کند تا از رحلت هاشمی، به مرگ اعتدال و میانه روی برسد!
 
هاشمی از دیگر سو، اما می دانست  کسانی که به رادیکالیزه کردن فضای سیاسی میاندیشند، ناخودآگاه یا خودآگاه، مقاومتها را نیز، رادیکال میکنند. رادیکالیزه شدن مقاومت ها نیز خود به کند شدن روند «اصلاح خواهی مادام» در چارچوب شریعت اسلامی و مورد تایید مقام معظم رهبری منجر میشود.
 
آیت الله هاشمی نماد سیاست پیشه ای خردمند و معتدل بود که در هر بحرانی، مدیریت و کارشناسی و راهگشایی خود را نشان می داد. در کشاکش و چکاچاک جناح ها که گاه از مرز امنیت و وحدت ملی فراتر میرفت، حضور مستقیم و مؤثر «آیت الله» ، وزنه اعتدالی بود که مانع از برخورد تند و شکننده آنها با یکدیگر می شد. حضور او اگر چه در قالب هیچیک از جناح ها صورت نمیگرفت ولی پایگاه اطمینانی برای همه آنها فراهم می آورد.
 
تأکید همیشگی آیت الله بر «سیاست اعتدال» برای بقا و دوام در جهان، بسیار تأمل برانگیز است. سیاست اعتدال، به زعم و تجربه او، این فرصت را فراهم می آورد که فارغ از هیاهو و غوغاهای روزمره، و با پرهیز از افراط و تفریط به اصلاحات اقتصادی ـ اجتماعی و تأمین ثبات، وحدت ، امنیت ملی و همچنینوفاق و همدلی ملی اندیشید. 
 
نگارنده اما با توجه به همه جوانب گفته و ناگفته ی شخصیتی حضرت آیت الله هاشمی، به دولت پیشنهاد می دهد روز رحلت این بزرگ مرد تاریخ ایران، به نام «اعتدال، میانه روی و مبارزه با افراط گرایی» نام گذاری شود. به نظر میرسد، همه نیروهای دلبسته به پیشرفت ایران با در نظر گرفتن این نکته، چونان نگارنده، کمپینی را فراهم آورند و پیشنهاد نامگذاری روز رحلت حضرت‌آیت الله هاشمی را مطرح کنند.
به واقع، آنچه از روحیه هاشمی در میابیم، بردباری، شکیبایی، سنجشگری، اعتماد و درایت و دریافت عقلانی و برآیند آن «اعتدال پسندی» و «میانه گزینی» و نهایتا ایجاد نوعی «وفاق» و «همدلی» است که اگر سپاس ما سزاوار آن بود، بیدریغ نثار چنان مردی میکردیم که ۶ دهه عمر خود را در چنین مسیری قرار داد؛ اما آیا حق نیست که روز رحلت چنین مردی را روز «اعتدال، میانه روی و مبارزه با افراط گرایی» بنامیم؟
 
هاشمی از آغاز، میانه رو و معتدل بود و ان شالله، از این پس نیز گستره سیاسی ایران، با استعانت و یاری جستن از نام و مرامش، بر همین سیره و سلوک خواهد رفت و مشی و منش این سیاست ورز کم نظیر تاریخ را تداوم خواهد بخشید.
 
اعتدال ، نامی خالی در تقویم سیاسی ایران
 
آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با «انتخاب» در اسفند ۹۲ می گوید :‌  در گفتگو ها اعتدال و منطق ملاک است و دعوا و نزاع نیست . بهترین امت کسان یا افرادی هستند که در بحث ها شرکت می کنند و حرف حق را می پذیرند .پس باید با مردمان دیگر در نقاط مشترک همراهی کنیم که با خودی ها ؛ مسلمانان و هم وطنان جای خود دارد…فضایی با منطق است که  تند رویی و افراط و تفریط در آن نباشد.اگر انسان بخواهد راه برود ؛ از وسط جاده راه می رود.راه رفتن از حاشیه جاده افراط است و رفتن از کنار هم باعث  سقوط می شود.
 
«اعتدال و میانه روی» از سلوک اصلی حکومت اسلامی است که شهید مطهری نیز همواره از آن دفاع کرده است. از نظر ایشان یکی از خاصیتهای بزرگ دین مقدس اسلام «اعتدال و میانه روی» است. یعنی خود قرآن کریم امت اسلام را به نام «امت وسط» نامیده است و چه خوب است که حکومت اسلامی، حکومت وسط، میانه و معتدل باشد، نه افراط باشد نه تفریط. او معتقد بود: «امت و قوم و جمعیتی که واقعاً و حقیقتاً دست پرورده قرآن کریم باشند، از افراط و تفریط، از کندروی و تندروی، از چپ روی و راست روی از همه اینها برکنارند. تربیت قرآن همیشه ایجاب میکند اعتدال و میانه روی را».

شهید مطهری تندروها را تحت عنوان «افراطی»ها به «جهالت» متصل میکنند و کندروها را تحت عنوان «تفریطیها» به «جمود» پیوند میزند و تصریح میکنند که «خطر جمود از خطر جهالت کمتر نیست، دین، اعتدال لازم دارد» و حکومت نیز بر اساس مبانی فکری ایشان، چنین است. «امت معتدل باشید نه جاهل و جامد». ریشه انحرافات از نظر مطهری در جهل (افراط) و جمود (تفریط) است. (نگاه کنید به: مقتضیات زمان،جلد ۱، ص ۶۹)

مطهری یکی از علامتهای آشکار مسلمانی را «پیدا کردن راه معتدل و میانه» میدانند و میگویند این «راه را» ائمه تأسیس کردند و تصریح میکند: «از نظر مقتضیات زمان نباید جاهل و مفرط و تندرو باشیم و نباید جامد و منقشر باشیم». (همان، ص ۸۵)
 

 

بخش نظردهی بسته شده است..